مطالب مرتبط با کلیدواژه

بدیهی اولی


۱.

فلسفه اسلامی متأخر و علم حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری علم حصولی قضیه تحلیلی بدیهی اولی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۴ تعداد دانلود : ۳۹۷
برخی پیروان امروزی فلسفه اسلامی، بر این باور اند که دیدگاه های فیلسوفان متأخر اسلامی درباره علم حضوری، می تواند برخی مسائل مطرح در نظریه دانش را حل کند. احتمالاً ، خاستگاه این باور دو نظریه مشهور علامه طباطبایی درباره بازگشت علوم حصولی به علوم حضوری و نظریه آیه  اللّه محمد تقی مصباح یزدی درباره ارجاع بدیهیات اولیه به علوم حضوری است. بنا به نظریه اول، هر علم حصولی ریشه در علمی حضوری دارد. مسئله ای اصلی درباره باورهای حسّی ، چگونگی رابطه توجیهی میان تجربه حسّی از یک سو و باورهای حسّی از سوی دیگر است ، اما در این نظریه توضیحی درباره چگونگی امکان تبدیل علم حضوری به علم حصولی برآمده از آنْ وجود ندارد و بنابراین، به حلِّ آن مسئله مهم کمکی نمی کند. همچنین بنا به نظریه آیه  اللّه مصباح یزدی، ضمانت صحت بدیهیات اولیه به خاطر آن است که بر علومی حضوری مبتنی اند ، اما دلایل متنوعی وجود دارند که نشان می دهند علوم حضوری نمی توانند ضمانت صحتی برای بدیهیات اولیه فراهم کنند.    
۲.

مفهوم وجود، مفهومی مرکب و قابل تعریف است.(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود به معنای اخص وجود به معنای اعم بساطت بدیهی اولی بدیهی ثانوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۹ تعداد دانلود : ۶۷۱
در فلسفه اسلامی، دو گزاره درباره مفهوم/معنای وجود بسیار مشهور است: مفهوم وجود: 1- کلی ترین مفهوم است، 2- بسیط، بدیهی اولی و غیر قابل تعریف است، اما نظریه مختار درباره نفس الامر ما را به این نتیجه می رساند که وجود (وجود خاص یا وجودی که نقیض عدم است)، ذیلِ دو عنوان عام تر از خود قرار می گیرد:  1- واقعیت به معنای اعم (وجود عام)، 2- وجود حقیقی (در مقابل وجود اعتباری). به تعبیر دیگر، وجود خاص، اولا: زیرمجموعه وجود عام است و ثانیا: زیر مجموعه وجود حقیقی است، می توان این دو ترکیب را چنین صورتبندی کرد: (وجود عام + حقیقی بودن = وجود حقیقی) + خصوصیت طاردیتِ عدم = وجود خاص. پس وجود خاص مرکب از سه امر (وجود عام و حقیقی بودن و خصوصیتِ طاردیتِ عدم) است، لذا: 1- وجود، کلی ترین مفهوم نیست، 2- بسیط و بدیهی اولی نیست هرچند بدیهی ثانوی هست، لذا قابل تعریف است. اما وجود عام، که نقیض عدم نیست: 1- کلی ترین مفهوم است، 2- بسیط، بدیهی اولی و غیرقابل تعریف است.
۳.

چیستی «فرض» و نقش آن در تشخیص و اعتبار گزاره اولی با تکیه بر مبانی فلسفی علامه مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری قضیه بدیهی بدیهی اولی نظریه ارجاع حکایت شأنی فرض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۵۲
اولیات به عنوان پایه ای برای تمامی معارف نظری، هماره مورد توجه معرفت شناسان بوده و هستند. معیار صدق در این گونه قضایا اما کانون این توجه است. استاد مصباح با این ادعا که در این گزاره ها به حاکی، محکی و حکایت، اشراف حضوری داریم، صدق آنها را از طریق ارجاع به علم حضوری تضمین می کند. نظریه ارجاع اولیات به علم حضوری، مبتنی بر برخی مبانی است که بدون توجه به آنها، فهم آن دشوار و با مشکلاتی مواجه خواهد بود. از جمله این مبانی، چیستی عالم فرض و چگونگی آگاهی از آن است. این مقاله که از شیوه کتابخانه ای بهره مند است، ابتدا با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین مسئله اصلی و پاسخ اجمالی علامه مصباح به آن پرداخته و پس از آن با روش تحلیلی، پاسخ علامه را تشریح نموده است و در این میان سعی دارد تأثیر چیستی فرض و چگونگی تحققش را در ارتباط با ساخت قضایای اولی و اعتبار آن روشن کند. نتیجه این تحقیق آن است که اولیات با همان تعریف مشهور، از سنخ قضایای حقیقیه اند و نفس الامر این قضایا و ظرف صدق شان، فروض ذهنی است نه عالم خارج و بدین جهت است که این قضایا از وجود هیچ مصداقی در خارج حکایت نمی کنند و حتی بدون یک مصداق محقق خارجی نیز صادق اند. در این قضایا بدون اینکه وجود مصداق خارجی موضوع پذیرفته شود، محمول بر مصداق مفروض موضوع بار می شود. به عبارت دیگر محکی این قضایا صرفاً ارتباطی است که میان فرض حکایت برای مفهوم موضوع و محمول می یابیم. از آنجا که ظرف فرض نیز عالم ذهن است و ارتباط فرض های ذهنی را در این گزاره ها بی واسطه می یابیم، این درک حضوری است؛ یعنی علاوه بر اشراف حضوری به حاکی که خود مفاهیم ذهنی اند، به محکی این گزاره ها و درنتیجه به تطبیق اولیات با محکی خود نیز اشراف حضوری داریم.