فلسفه تطبیقی، امروزه به یکی از شاخه های جذاب در حوزه مطالعات فلسفی تبدیل گشته است. اما نباید از انحرافها و کجرویهایی که ممکن است در مطالعات تطبیقی روی می دهد غفلت کرد. نظر نگارنده این سطور این است که آنچه در حوزه مطالعات تطبیقی میان اگزیستانسیالیسم و ملاصدرا صورت می گیرد، به رغم تشابهات و اصطلاحات مشترکی که در میان آنها وجود دارد، موجب سوء فهم گشته و مراد و مطلوب پژوهشگران عرصه تطبیق را فراهم نیاورده است. از آنجا که هیچ گونه ملاک و معیار واحدی برای دعوت این دو نوع تفکر برای مفاهمه و گفت و گو وجود ندارد، وجهی برای تطبیق و مقایسه میان این دو دیدگاه یافت نمی شود. در این نوشتار، عناصر مشترکی که موهم تطبیق میان این دو جریان فکری گشته، بررسی، نقد و ارزیابی شده است.