مقالات
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهم، رعایت حقوق زنان و مادران است. یکی از این حقوق، حق بر مرخصی زایمان برای مادران شاغل می باشد که در نظام بین-المللی حقوق بشر، قوانین و مقررات محدودی به آن اختصاص پیدا کرده است. راقمان سطور پیش رو بر آن شده اند تا با مطالعه تطبیقی، به حق بر مرخصی زایمان برای مادران بپردازند. نتایج حاصل از تحقیق نشان از آن دارد که اگرچه جامعه بین المللی، دولت ها و نهادهای حقوق بشری همواره بر حقوق زنان تأکید دارند و آن را صرف نظر از هیچ گونه تبعیضی برای زنان، مؤثر می خوانند، این نوع حق چه به عنوان حق کودک و چه به عنوان حق مادر آن چنان که بایدوشاید در نظام بین المللی حقوق بشر قدرت الزام آوری ندارد. این در حالی است که دین مبین اسلام به ابعاد مختلف حق مادر پرداخته است و در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، به تبعیت از اسلام، به حق بر مرخصی زایمان برای مادران پرداخته شده است.
روابط بین زن و مرد و فرزندان با تأکید برآثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
مدارا یکی از صفات برجسته انسانی است که خداوند این ویژگی را در قرآن به عنوان نعمت و رحمت الهی قلمداد فرمود مدارا به عنوان یک فضیلت والای اخلاقی که دارای اثری به سزا در حوزه ی اخلاق فردی و اجتماعی است از اصولى است که در بهبود و رشد روابط انسان با دیگران، تأثیر شگرفى داشته و رعایت آن برای ارامش عمومی جامعه ضروری است به همین مناسبت در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به بررسی روابط بین زن و مرد و فرزندان با تاکید برآثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزه های دینی پرداخته شده است. مدارا دارای نتایج درونی و بیرونی است، مدارا به عنوان فضیلت اخلاقی از جمله صفاتی است که آدمی را در دنیا و آخرت به مراتب بلند و درجات ارجمند می رساند و نقش بسیار سازنده ای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد زن دگ ى پر از ناگواری هایى است که انسان با آن رو برو مى شود اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواری ها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، ه م ب ه اع ت ب ار اج ت م اع ى و ه م ب ه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
بررسی رابطه ی الگوهای ارتباطی خانواده با معنای زندگی در دانش آموزان متوسطه اول شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده(گفت و شنود و همنوایی)با معنای زندگی(حضور معنا و جستجوی معنا)انجام گرفت.نمونه آماری شامل 120 دانش آموز مقطع متوسطه اول شهر شیراز(60 دختر و 60 پسر)بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند.به منظور گردآوری داده ها،از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده(فیتزپاتریک و ریچی،1990)و پرسشنامه معنای زندگی (استگر،2010)استفاده شد.پایایی ابزارها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد.با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون،قدرت هریک از ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده در پیش بینی معنای زندگی مورد بررسی قرار گرفت.با توجه به نتایج این پژوهش،ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده توانایی پیش بینی متغیر جستجوی معنا را داشتند و قوی ترین پیش بینی مربوط به بعد گفت وشنود بود( 05/0 >p ).اما حضور معنا توسط ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده قابل پیش بینی نبود.از آنجا که نحوه ی درست ارتباط اعضای یک خانواده نقش مهمی در ایجاد جستجوی معنا در فرزندان دارد،می توان با تقویت آن،معنا در زندگی را افزایش داد.
کارکرد آموزش و جنسیت در خانواده
حوزه های تخصصی:
ارزیابی درست و دقیق یک اندیشه مشروط به تبارشناختی، یعنی بررسی ریشه های فلسفی، اجتماعی و تاریخی آن اندیشه است. توجه به تولید دانش و توانمندسازی و پایبندی به تداوم توسعه ارزش ها و بینش ها امروز بیشتر به تأثیر کارکرد خانواده پیوند دارد. سامانه نظام خانواده بر تعدیل هویت و ارتقا شخصیت انسان و تربیت افراد بر مبنای یک نظام تعلیم و تربیت شایسته استوار است. واکنش عقلانی در رشد مرحله مسئولیت پذیری و اخلاق محوری در نظام قانون گذاری و نیز، آموزش و پژوهش علمی مستند و بروز دارای اهمیت است. بررسی ها نشان می دهد رویکرد برابر آموزش در حوزه جنسیت؛ ناامیدی، کج اندیشی، کج سلیقگی را نمی پذیرد و برنامه های مدون، آموزش و هماهنگی را برای زدودن دغدغه نگاه جنسیتی در خانواده و جامعه پایدار می سازد. آموزش، نابرابری ها را به چالش می کشد یا تداوم می بخشد، اصلی است بسیار مهم که نیازمند ترسیم یک نظم کارآمد در اجراست. اصل منظم بودن و هماهنگی مرحله های تعلیم و تربیت به یکدیگر و هماهنگی تربیت جسمی و روانی نیز از نکته های مهم وحدت آموزش و پایداری خانواده است. یافته ها نشان می دهد هماهنگی در راستای شکوفایی ویژگی های جنسیتی و بهره مندی از مواهب تفاوت های جنسیتی در فرصت ها و زمینه های لازم، همواره برابر نیست. نتیجه کارآمدی پژوهش، ایجاد بسترهایی است که موضوع آموزش جنسیت را در فراهم نمودن فرصت های برابر و امکان انتخاب درست بر پایه تفاوت های جنسیتی ذاتی قرار می دهد.
پیش بینی نگرش به خیانت براساس سرمایه روان شناختی و بهزیستی معنوی در زنان
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی زنان شهر شیراز بر اساس سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر زنان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های نگرش به خیانت زناشویی، سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی استفاده شد که اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 23 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون همزمان بیانگر این است که سرمایه روانشناختی (04/0p< ،80/0- =)، سه مولفه ی خودکارآمدی (01/0p< ،45/0- =)، امیدواری (02/0p< ،35/0- =) و تاب آوری (05/0p< ،36- =) و همچنین بهزیستی معنوی (01/0p< ،18/0- =) دو مولفه ی سلامت مذهبی (01/0p< ،19/0- =) و سلامت وجودی (001/0p< ،22/0 =) پیش بینی کننده نگرش به خیانت زناشویی بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش براساس مبانی نظری و پژوهشی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش با افزایش سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان نگرش به خیانت زناشویی منفی می شود و از نتایج این پژوهش می توان در مراکز مشاوره خانواده، درمان خیانت و مشاوره پیش از ازدواج استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر نگرش نسبت به اعتیاد در دختران نوجوان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارزیابی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر نگرش نسبت به اعتیاد بود. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1400-1399 می باشد. به منظور انتخاب نمونه ها 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفری (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) تقسیم شدند. مهارت های زندگی در 10 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش آموزش داده شد. ابزار تحقیق عبارت بود از پرسشنامه نگرش نسبت به اعتیاد دلاور و همکاران (1383). جهت تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS 24 استفاده شد. نتایج نشان داد دوره های آموزش مهارت های زندگی در مدارس 9/56 درصد از نگرش نسبت به اعتیاد، 4/45 درصد از اثرات استفاده از مواد مخدر، 3/38 درصد از خطرات استفاده از مواد مخدر و 9/43 درصد از تمایل به مصرف مواد مخدر را تبیین می کند. بنابراین می توان گفت دوره های آموزش مهارت های زندگی بر نگرش نسبت به اعتیاد اثربخشی معناداری دارد.