مقالات
حوزه های تخصصی:
مرجعیت علمی قرآن عنوان نوپدیدی در مطالعات قرآنی است و به این معناست که قرآن دارای بالاترین شایستگی های علمی در رفع نیاز ها و انتظارات علمی به نسبت دیگر منابع علمی می باشد. اعتقاد به مرجعیت علمی قرآن تابعی از پذیرش اصل جامعیت قرآن است؛ اما اعتقاد به جامعیت در همه ابعاد آن لزوماً به معنای اعتقاد به مرجعیت علمی قرآن نیست. بررسی مرجعیت علمی قرآن از نگاه علامه طباطبایی، که موضوع این پژوهش است، پیشینه خاص ندارد. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و کشفی از تفسیر المیزان و دیگر آثار علامه طباطبایی انجام شده است و هدفش بررسی میزان اعتقاد به مرجعیت علمی قرآن از نگاه علامه طباطبایی است. از بررسی های انجام شده در آثار علامه طباطبایی پیرامون مسئله مرجعیت علمی قرآن، به دست می آید که وی به مرجعیت نسبی علمی قرآن کریم معتقد است. در نوشته های علامه طباطبایی بحث مستقلی در موضوع جامعیت و مرجعیت علمی به چشم نمی خورد، اما اهمیت مسائل و موضوعات مرتبط با جامعیت و پاسخگویی قرآن موجب شده است علامه همچون دیگر مفسران ناگزیر در ذیل برخی مباحث تفسیری، دیدگاه خود را با ادبیات متفاوت دراین باره روشن کند.
مرجعیت قرآن و گستره آن در اندیشه علامه سیدمحمدحسین فضل الله
حوزه های تخصصی:
قرآن خود را «تبیان کل شیء» خوانده است که ظاهرش مرجعیت قرآن در همه علوم است. مسئله قرآن پژوهان این است که چگونه چنین برداشتی قابل دفاع است و دلایل مرجعیت عام قرآن برای همه علوم چیست؟ بعضی مانند علامه فضل الله با توجه به هدف قرآن که هدایت انسان به مقصد الهی است، قرآن را بی نیاز از شمول بر علوم غیرانسانی می دانند. پژوهش به این پرسش که وجود مباحث متنوع اعم علوم طبیعی در قرآن بر خلاف نظر ایشان است پاسخ داده که هدف از آمدن داده های محدود طبیعی، برانگیختن عقل و رساندن انسان از معلول به علت و تحریک اندیشه برای یافتن نشانه های خدا در جهان است. نوع بیان قرآنی ذیل این دسته آیات برهان ایشان بر صحت نظر است، زیرا در معارف انسانی خدای متعال دستور اطاعت داده و بایدها و نبایدها را آورده است. این پژوهش که پیشینه خاص ندارد، به روش توصیفی تحلیلی و کشفی انجام شده، هدفش یافتن نظریه علامه فضل الله در مورد محدوده مرجعیت قرآن در علوم است. نتیجه پژوهش این است که نظریه مرجعیت عمومی، قابل دفاع نیست و مرجعیت قرآن محدوده خاصی دارد؛ یعنی فضل الله وحی الهی را مرجع در نیازهای هدایتی انسان، مانند: قانون گذاری، شکل دهی سبک زندگی و منهج حیات (تقلید ها و عادت ها) دانسته و معتقد است انسان باید در باور ها، گرایش ها ، وابستگی ها و نوع تعلقات، سبک زندگی و روابط انسانی، به قرآن رجوع کند.
بررسی و نقد اثرپذیری قرآن از تورات و انجیل در EQ (دائره المعارف قرآن لیدن)
حوزه های تخصصی:
شبهه اثرپذیری قرآن از تورات و انجیل سابقه دیرینه دارد، ولی در دو سده اخیر(سده نوزدهم و بیستم) که مطالعات قرآنی شرق شناسان گسترده تر شده، این شبهه در آثار فراوانی مطرح شده و حتی آثار پرشماری از مستشرقان فقط به اقتباس قرآن از تورات و انجیل اختصاص یافته اند. دایر ه المعارف قرآن لیدن (EQ) که مهم ترین اثر قرآن پژوهی در هزاره سوم و دوران معاصر است، در مقایسه با دیگر آثار خاورشناسان در این موضوع نسبتاً عملکرد مثبتی دارد و در هیچ مقاله ای به اقتباس قرآن از تورات و انجیل تصریح نکرده است و فقط به شباهت های محتوایی قرآن با آنها در برخی مقالات اشاره و بدون هیچ گونه پیش داوری از آن عبور کرده است. این پژوهش با توجه به مقالات دایر ه المعارف قرآن لیدن (EQ) به روش توصیفی - تحلیلی و کشفی صورت گرفته است. خاورشناسانی که به این موضوع دامن زده اند با پیش فرض بشری بودن به سراغ قرآن رفته اند؛ زیرا امی بودن رسول خدا9 و عدم ارتباط آن حضرت با اهل کتاب در مکه و مدینه و نیز تخطئه بسیاری از باور ها و رفتار اهل کتاب در قرآن را نادیده گرفته و بر منشأبودن کتاب مقدس اصرار کرده اند. مقالات EQ در مقایسه با آثار دیگر خاورشناسان پیشین از لحن ملایم و نرمی برخوردار است و دست اندرکاران آن کوشیده اند که از ابراز مواضع صریح علیه وحیانیت قرآن بپرهیزند و وجهه علمی و بی طرفی در مقالات را تقویت کنند، ولی به نظر می رسد این تفاوت رویکرد مبنایی و اساسی نباشد، بلکه روشی برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطبان خود، به ویژه مخاطبان مسلمان است.
درآمدی بر مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن از دیدگاه آیت الله معرفت
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مرجعیت علمی قرآن کریم، موضوع مبانی آن است. مرجعیت علمی قرآن مبانی متعددی دارد که یک بخش آن، مبانی علوم قرآنی است. برای پی بردن به مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن با توجه به دیدگاه های آیت الله معرفت، در این مقاله پنج موضوع علوم قرآنی که از کلیدی ترین موضوعات علوم قرآنی اند، همراه با میزان تأثیر هریک از آنها در مرجعیت علمی همراه با اشاره به دیدگاه های آیت الله معرفت بررسی می شود. این پنج موضوع عبارت اند از: ظاهر و باطن، تأویل، نسخ، تفسیر با سنت و اعجاز علمی قرآن و تحدی به آن. دیدگاه های آیت الله معرفت در این موضوعات بر گستره مرجعیت علمی قرآن تأثیرگذار است و موجب گسترش قلمرو مرجعیت علمی قرآن کریم می شود. این پژوهش از روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی و کشفی صورت گرفته است. مرجعیت علمی قرآن نیازمند زیرساخت های نظری در حوزه علوم قرآنی است. مسائلی مانند: ظاهر و باطن، تاویل، نسخ و نسبت سنجی قرآن با سنت از کلیدی ترین مسائلی است که تأثیر اساسی بر خروجی مرجعیت قرآن دارد. ظاهرگرایی در تفسیر چالش های فراوانی برای مرجعیت علمی قرآن ایجاد می کند؛ اما پذیرش تأویل می تواند افق های گسترد ه ای را پیش روی مفسر باز کند. نظریه نسخ مشروط که آیت الله معرفت ارائه داده است، برخی آیات منسوخ را کارا کرده و اعتبار آنها را در ظرف زمانی و مکانی به شرط وجود شرایط می پذیرد و ظرفیت تطبیق پذیری آموزه های قرآنی را با متغیر های عصری بیشتر می کند.
بررسی شبهات دکتر سها درباره تعدد زوجات در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
مبارزه با قرآن کریم به روش های مختلفی، از جمله شبهه افکنی علیه قوانین و احکام آن از صدر اسلام تاکنون مورد اهتمام دشمنان بوده است. ازدواج یک مرد با چند زن یا «تعدد زوجات» از مسائل مهم و حساسیت برانگیز مربوط به زنان و خانواده است. قرآن در آیه 3 سوره نساء مجوز تعدد زوجات را در صورت توانایی بر مراعات عدالت میان آنان، صادر می کند و در آیه 129 این سوره ممکن نبودن رعایت عدالت میان زنان را بیان می کند. دکتر سها در کتاب نقد قرآن ضمن القای شبهاتی در مورد «تعدد زوجات» و خلاف حکمت خواندن آن ادعا می کند آیه 129، آیه 3 را نسخ کرده و آورنده حکم از تداوم آن پشیمان شد ه است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی باگرایش انتقادی و به روش اسنادی، به بررسی دقیق این شبهه می پردازد. حاصل پژوهش این است که احکام قرآن کریم، از جمله جواز تعدد زوجات، بر مبنای حکمت و نیاز واقعی انسان تدوین شده و دلایلِ ناقد قرآن نمی تواند خدشه ای بر آن وارد سازد. همچنین هیچ گونه رابطه ناسخ و منسوخی بین دو آیه پیش گفته وجود ندارد.
نقد مغالطات مستشرقان در مطالعات قرآنی
حوزه های تخصصی:
نقد از روش های مؤثر برای سنجش کیفیت متن و تشخیص نقاط قوت و ضعف آثار نویسندگان است. با بهره گیری از این روش می توان گزاره ها را پالایش کرد و سره را از ناسره بازشناخت. در بین روش های نقد، نقد روشی از اولویت فراوانی برخوردار است؛ زیرا هر پژوهشگری بر مبنای روشی که به آن اعتقاد دارد، تحقیق علمی خود را پیش می برد. با بررسی روش های مطالعاتی خاورشناسان درمی یابیم آنان در موارد فراوانی به ورطه مغالطات افتاده اند. در این مقاله پس از مفهوم شناسی، ضمن تأکید بر خدمات قرآن پژو هان منصف، به ده خطای مغالطه ای مستشرقانِ قرآن پژوه اشاره شده است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای تدوین شده و در پی اثبات این فرضیه است که پژوهش های مستشرقان، بیش از آنکه بر بر هان، جدال احسن و موعظه حسنه استوار باشد، در موارد فراوانی بر پایه مغالطات بنا شده است؛ ازاین رو پذیرش نتایج پژوهش های مستشرقان، نیازمند ژرف اندیشی افزون تری است. مستشرقان به دلایلی همانند پیش فرض های نادرست، تفاوت فرهنگی و ناآشنایی با زبان عربی در موارد فراوانی مغالطه کرده اند و مغالطه شناسی در مطالعات قرآن پژوهی مستشرقان، بسیار حائز اهمیت است.
قواعد حاکم بر بهره مندی از روایات تفسیری
حوزه های تخصصی:
روایات تفسیری که از مهم ترین منابع فهم آیات قرآن اند، روایاتی هستند که مراد خداوند در آیه را بیان می کنند یا زمینه فهم آن را فراهم می سازند. بهره مندی کامل از روایات تفسیری، بر قواعدی استوار است. پژوهشگر وادی تفسیر با رعایت این قواعد و دستورالعمل هاست که می تواند در فرایند تفسیر از خطا و اشتباه دور باشد و به مراد واقعی خداوند دست یابد. هرچند برخی از این قواعد مورد توجه پژوهشگران حوزه تفسیر بوده اند و در فرایند پژوهش های تفسیری از آنها بهره گرفته شده، این قواعد تاکنون به شکل کامل و متقن تدوین نشده اند. پژوهش حاضر با روش کتاب خانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی به واکاوی قواعد بهره مندی از روایات تفسیری در دو بخش عقلی و نقلی پرداخته است. در بخش قواعد عقلی به مواردی همچون؛ دوری از افراط و تفریط در کارآمدی روایات تفسیری، توجه به عدم تناقض در روایات تفسیری و... و در بخش قواعد نقلی به مواردی از جمله؛ ضرورت شناسایی روایات ضعیف و ساختگی، آگاهی از تطبیق ها و تأویل های غالیانه، توجه به توسعه معنایی در روایات و... اشاره شده است. قواعد عقلی حاکم بر بهره مندی از روایات تفسیری، مستقیما از عقل و تحلیل های آن به دست آمده اند؛ دوری از افراط و تفریط در کارآمدی روایات تفسیری، ضرورت تمایز میان روایات مبتنی بر تفسیر، تأویل و تطبیق؛ توجه به عدم تناقض درونی روایات تفسیری، ضرورت بهره مندی از همه روایات تفسیری ناظر به آیه و عدم اکتفا به کتب تفسیری، تطبیق دقیق روایات بر آیات، از مواردی هستند که به عنوان قواعد عقلی در این پژوهش تبیین کرده اند.