مقالات
حوزه های تخصصی:
مواضع پیامبر و امام علی (ع) در برابر عبدالله بن سلام چکیده یهودیانِ مدینه، از قبایل گوناگون بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه تشکیل شده بودند. عبدالله بن سلام(43ه.ق./663م)، یکی از یهودیان بنی قینقاع، جزء نخستین یهودیانی بود که به اسلام گروید. وی حکومت علی (ع) را درک کرد و تا روزگار حکومت معاویه (41-60ه.ق/662-680م) نیز زنده بود. این مقاله با رویکرد تاریخی به بررسی و تحلیل روابط پیامبر (ص) و علی (ع) با این شخص و سخنان ایشان درباره او می پردازد. درباره مسلمانیِ او سخنان گوناگونی وجود دارد؛ برخی او را مسلمان واقعی و گروهی منافق و واردکننده ی اسرائیلیات دانسته اند. نتایج به دست آمده روشن کرد که با وجود این دیدگاه ها، پیامبر(ص) آشکاراً سخن مخالفی در مورد او ابراز نکرده و به رسوایی او نپرداخته اند، ولی روابط امام علی (ع) با او پیچیده است. وی با حضرت علی (ع) بیعت نکرد و حضرت نیز او را برای بیعت فرا نخواند، اما سخنانی در تأیید او از حضرت وجود دارد.
بررسی ماهیت حدیث جابر و جایگاه آن در اثبات نام دوازده امام (ع)
حوزه های تخصصی:
حدیث جابر، حدیث مشهوری در منابع شیعه است. راوی حدیث- امام باقر (ع) - از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که جابر لوحی را در دست حضرت زهرا (س) دیده است. این لوح هدیه ای از جانب خداوند به پیامبر (ص) معرفی شده که نام پیامبر (ص)، علی و یازده امام دیگر در آن آمده است. حدیث منسوب به جابر، متن واحد ندارد بلکه شامل چهار متن مختلف و سندهای متعدد است که همگون نیستند. در نوشتار حاضر، راویان، متن و محتوای یکی از این چند روایت بررسی و تحلیل شده و با توجه به ایرادات و تناقضات متعدد، چنین نتیجه گرفته شده است که حدیث منسوب به جابر چندان قابل اتکا و استناد نیست. این حدیث علاوه بر ایرادات حدیث شناختی، زبان شناختی و رجال شناسی با واقعیت های تاریخی نیز سازگار نیست. ولی آن چه این خلأ را جبران می کند، حدیثی با املای رسول خدا (ص) و دست خط علی (ع) است که دوازده امام (ع)را معرفی می کند. این حدیث به صورت سِرّ امامت تنها در اختیار امامان (ع) قرار داشته است و تنها در مواقعی نادر، امام بعدی به برخی از یاران خاص معرفی شده است.
نقش ائمه شیعه (س) در شکل دهی به علوم قرآنی با تاکید بر ر وش تفسیری قرآن به قرآن
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا با نشان دادن جایگاه محوری ولایت در تفسیر وپاسداری کلام خداوند ازفهم های غیراصیل و کژروی ها؛ جریان امامت و استمرارسیره و سنّت نبوی در گفتار ائمه (ع)،رابه عنوان مکمل گرایش به روش تفسیر قرآن به قرآن در میان تفاسیر شیعی معرفی کند که با پدید آمدن شرایط جدید و نیازهای فکری جامعه، با کاربردی کردن این روش جلوه های بیشتری از آن به منصه ظهور می رسد. درمیان تفاسیر شیعه بارزترین نمونه ی تفسیری شیعی ، که گستره بیشتری از گونه تفسیر قرآن به قرآن را به کار برده است، التبیان فی تفسیر القرآن اثر شیخ طوسی (460-385ق) است. در میان مفسران متأخر نیز نمونه بارز این بهره گیری از مسیر ولایت را می توان در المیزان فی تفسیر القرآن از علامه سیدمحمدحسین طباطبائی مشاهده کرد که در پاسخ به نیازهای فکری عصر حاضر تجلی بیشتری یافته است.
ظرفیت تمدنی محبت در مکتب رضوی
حوزه های تخصصی:
مسلک عشق و محبت، مفسر رابطه بین انسان و خدا و ارتباط میان انسان با انسان است.هم چنین منشاء حرکت فردی و اجتماعی گسترده ای است که با آموزه های قرآنی و ادعیه ی مأثور و آموزه های اهل بیت (ع) به ویژه امام هشتم (ع) هم سویی دارد. از مهم ترین آموزه های امام رضا (ع) در زمان حضور خود در خراسان، ترویج محبت نسبت به خدا، هم نوع، هم کیش و همه ی موجودات زنده است. گرایش امام به مهرورزی، از توجه تام ایشان به خدا نشأت می یافت. سجایای اخلاقی و نوع رفتار و سیره ی امام رضا (ع) در افزایش محبت ایرانیان به ایشان تأثیر بسیاری داشت. سیره ی امام رضا (ع) در سیر تاریخی خود، با تلاش عرفا، حکما، متکلمین، اهل سیاست و نیز ادبا و هنرمندان اقوام و ملتهای گوناگون، در بخش قابل توجهی از جهان اسلام، نشر یافت و کوشیده شد تا احکام و قواعد آن طی قرن های گذشته تبیین گردد. براساس این قواعد، محبت و عشق ورزی از هر تقیدی به دور است و می تواند انسان را از ظلمت آباد جهان کنونی به سمت افق های روشن جهان معانی انتقال دهد. در سده ی هفتم خواجه نصیرالدین طوسی توانست جایگاه بلامنازع محبت را در تمدن سازی تبیین کند و در قرن یازدهم فانی کشمیری در اخلاق عملی خود نشان داد که بهره گیری از اکسیر محبت در امور اجتماعی و سیاسی چه آثار حیات بخشی را می تواند در قوام یک جامعه به همراه داشته باشد. در عصر کنونی عنصر محبت را می توان دستاورد جهانی انسان دانست که می تواند زمینه ی هم گرایی همه ی فرهنگها و تمدنها و نژادها و ادیان را رقم بزند
تکریم و توجه تیموریان به ائمه(ع) و بازتاب آن در گسترش تشیع امامیه
حوزه های تخصصی:
نحوه ی تعامل و تفکرات ائمه ی شیعه (ع) برای نسل ها و تا ابد می تواند الهام بخش باشد. لذا در طول تاریخ آزاداندیشان دوست دار خاندان اهل بیت توانستند با الهام از دستورات ایشان، منشأ خدماتی برجسته گردند. یکی از دستورات امامان شیعه به پیروانشان آزاداندیشی بود. تیموریان که از سلسله های حاکم بر ایران بودند از تبار ایرانیان به شمار نمی آمدند. آن ها را باید آزاد اندیشانی به حساب آورد که در طول یک قرن و اندی توانستند با ایجاد فضایی بازتر اسباب پیشرفت علمی و فرهنگی و گسترش هنرها و تفکرات از جمله تفکرات شیعی را فراهم کنند. سؤال اصلی این مقاله آن است که آیا این فضای باز، شامل اندیشه های شیعی نیز گشته بود؟ تکریم تیموریان نسبت به ائمه (ع) تا چه اندازه در مهیاساختن زمینه برای استواری مذهب تشیع مؤثر بوده است؟ طی بررسی های پژوهشی مقاله به شیوه ی توصیفی- تحلیلی درمی یابیم که در عصر تیموریان بزرگداشت و میزان توجه به ائمه ی شیعه سیر صعودی یافت و در نهایت به رسمیت یافتن مذهب تشیع و گسترش اعتقادات شیعی در دوره ی صفویه در ایران کمک شایانی کرد.
تبیین جایگاه پادشاهان صفوی در غیبت امام (عج) از منظر مورخان
حوزه های تخصصی:
تشکیل حکومت صفویه با ویژگی هایی همراه بود که مهم ترین آن رسمیت یافتن مذهب تشیع است. حکومت ها برای پذیرش در میان مردم جامعه نیاز به آن دارند تا برای حکومت کردن خود حقی قایل شوند. در جامعه ی ایران مشروعیت حکومت، مهم ترین عامل برای حق حکومت کردن محسوب می شود. تکیه ی صفویان بر مذهب تشیع نیاز به پذیرش حکومت آنان بر پایه ی تعالیم و معارف مذهب تشیع داشت. شیعیان به ولایت ائمه در همه ی زمان ها- زمان حضور و غیبت، حکومت علنی و غیر علنی- اعتقاد دارند. اینکه پذیرش صفویان در زمان غیبت توسط شیعیان چگونه صورت گرفت و جایگاه پادشاهان صفوی چگونه و بر چه اساسی تبیین گردید؟ موضوعی است که پژوهش حاضر درصدد بررسی و درک گفتمان های مسلط در دوره های مختلف آن در رابطه با تعامل قدرت پادشاهان و علمای دین از طریق تاریخ نوشته های دوره ی صفوی است. زیرا مورخان به عنوان افراد جامعه - البته از گروه فرهیختگان و اغلب دیوانیان و گاه علما و ادبا- متأثر از حیات فکری جامعه ی خود هستند و تحت شرایط خاص زیستگاه خود، به لحاظ زمانی و مکانی و مصلحت های موجود، تاریخ خود را می نگارند. دستاوردهای مقاله نشان داد که گفتمان های ایجادشده با فراز و فرود قدرت سیاسی و مذهبی در دوره های مختلف، گاه در تأثیرپذیری از اندیشه ی موعودگرایانه، پادشاهان صفوی را به عنوان نایبان امام زمان (ع) و گاه بر پایه ی اندیشه ی تقدیرگرایانه، آنان را برگزیده ی خداوند دانسته و حکومتشان به مقتضای شرایط سیاسی و مذهبی به عنوان لطف الهی، حکومت ابدمدت و ابدپیوند با ولایت امام زمان(ع) خوانده شده است