مقالات
حوزه های تخصصی:
بروز بحران امنیتی در غرب آسیا و سرریز شدن آوارگان و پناه جویان به اروپا موجب بروز مشکلات مختلفی برای کشورهای اروپایی شده است. احزاب راست افراطی معتقدند که حضور پناه جویان در کشورهای اروپایی چالش ها و خطرات امنیتی، هویتی و اقتصادی برای جوامع آن ها ایجاد می کند. مخالفت آن ها منجر به سردادن شعارهای ضد مهاجرتی و تحریک احساسات ملی گرایانه و امنیتی شدن حضور مهاجران شده است. ازاین رو، احزاب راست افراطی به هر فرد خارجی که بخواهد در کشورشان مقیم شود یا به کشورشان مهاجرت کند، به عنوان یک تهدید می نگرند و تلاش می کنند با بزرگ نمایی و انتساب هر مشکل کشور به شهروندان خارجی ترس، دلهره و تنفر را در مردم کشورشان بوجود آورند. اگرچه سابقه شکل گیری احزاب راست با یکدیگر متفاوت است، ولی جریان راست افراطی در اروپا توانسته است تا از یک روش مشابه و از طریق امنیتی سازی مهاجران، در انتخابات ملی و انتخابات پارلمانی آرا قابل توجهی را کسب کند. پرسش اصلی مقاله، روش تحلیلی– توصیفی، این است که بحران امنیتی در غرب آسیا چه تأثیری بر قدرت گیری احزاب راست افراطی در اروپا داشته است. در پاسخ به پرسش مطرح شده این فرضیه مطرح شده است که با بحران امنیتی در خاورمیانه و سرریز شدن مهاجران به کشورهای اروپایی مشکلات امنیتی، هویتی و اقتصادی باعث شده است که باامنیتی کردن مهاجران به عنوان تهدید امنیتی، در انتخابات به موفقیت های قابل توجهی برسند.
بررسی و ارزیابی موانع و چالش های همگرایی آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه آسیای مرکزی به عرصه ای نو برای رقابت کشورها با انگیزه های مختلف، تبدیل شد. موقعیت حساس و ویژه آسیای مرکزی، وجود ذخایر عظیم انرژی و فرصت حضور در حیاط خلوت شوروی سابق شرایطی فراهم نمود که قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای توجه ویژه ای به آسیای مرکزی داشته باشند. کشورهای این منطقه به عنوان دنباله های تاریخی- تمدنی ایران دارای پیوندهای مشترک بسیاری در زمینه های دینی، زبانی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی هستند که این پیوندها در کنار موقعیت استراتژیک ایران و کشورهای آسیای مرکزی در معادلات جهانی، شرایطی استثنایی از نظر پتانسیل همکاری برای هر دو طرف فراهم می کند. علی رغم وجود این شرایط، سطح روابط و همکاری های متقابل در موقعیت مطلوبی قرار ندارد. مسئله ای که هم ایران و هم آسیای مرکزی را از نقش آفرینی و جایگاه مطلوب خود دور می سازد. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی علایق و زمینه های حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی، سعی خواهد شد به موانع و چالش های همگرایی میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی بپردازیم. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است نشان می دهد، علی رغم وجود زمینه های مناسب همگرایی چالش هایی بر سر راه این امر وجود دارد که عمده ترین آن ها را می توان در حضور قدرت های فرا منطقه ای، تضاد منافع قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای حاضر در آسیای مرکزی، تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، نبود استراتژی بلند مدت ایران در این منطقه و محور قرار ندادن مشترکات در روابط دو جانبه، نام برد.
الزامات سیاست خارجی ایران در آسیای مرکزی در راستای رسیدن به جایگاه اول منطقه در 1404
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه ای که دارد، محور ارتباطات منطقه ای و بین المللی، خصوصاً به عنوان مرکز ترانزیت کالا و از همه مهم تر انرژی، محسوب می شود. این پتانسیل ها علاوه بر منطقه خلیج فارس در ارتباط با کشورهای آسیای مرکزی نیز وجود دارند. از میان بازیگران سطوح مختلف قدرت در این منطقه شامل ایران، روسیه، ترکیه، پاکستان و هند، ایران دارای پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی و دارای پتانسیل های فراوان و محورهای تعاملی گوناگونی برای تبدیل شدن به بازیگری قوی در منطقه است. چشم انداز بیست ساله کشور، تبدیل شدن به جایگاه اول منطقه را در زمینه های اقتصادی و علمی و فنّاوری را برای 1404 در نظر گرفته است. داشتن دیپلماسی اقتصادی در کنار دیپلماسی سیاسی، برای رسیدن به این هدف الزامی است. در این میان آسیای مرکزی پتانسیل های فراوانی در زمینه های مختلف دارد و در بین پنج کشور این منطقه، کشور ترکمنستان و اشتراکات آن با ایران در این زمینه قابل تأمل است. در صورت استفاده از ظرفیت های این منطقه، با گذشت حدود دو دهه از موجودیت این کشورها، ایران باید دارای موقعیتی تثبیت شده و ممتاز، خصوصاً در عرصه اقتصادی می بود، اما وضعیت موجود نشان از ضرورت بازنگری استراتژیک و حرکت توأم با عقلانیت و آینده نگری در این زمینه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی الزامات مورد نیاز در راستای رسیدن به اهداف چشم انداز با تأکید بر سیاست های اقتصادی می پردازد.
ارزیابی توسعه آتی کشورهای منطقه در افق 1404 و اثرات آن بر ایران
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه ای که دارد، محور ارتباطات منطقه ای و بین المللی، خصوصاً به عنوان مرکز ترانزیت کالا و از همه مهم تر انرژی، محسوب می شود. این پتانسیل ها علاوه بر منطقه خلیج فارس در ارتباط با کشورهای آسیای مرکزی نیز وجود دارند. از میان بازیگران سطوح مختلف قدرت در این منطقه شامل ایران، روسیه، ترکیه، پاکستان و هند، ایران دارای پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی و دارای پتانسیل های فراوان و محورهای تعاملی گوناگونی برای تبدیل شدن به بازیگری قوی در منطقه است. چشم انداز بیست ساله کشور، تبدیل شدن به جایگاه اول منطقه را در زمینه های اقتصادی و علمی و فنّاوری را برای 1404 در نظر گرفته است. داشتن دیپلماسی اقتصادی در کنار دیپلماسی سیاسی، برای رسیدن به این هدف الزامی است. در این میان آسیای مرکزی پتانسیل های فراوانی در زمینه های مختلف دارد و در بین پنج کشور این منطقه، کشور ترکمنستان و اشتراکات آن با ایران در این زمینه قابل تأمل است. در صورت استفاده از ظرفیت های این منطقه، با گذشت حدود دو دهه از موجودیت این کشورها، ایران باید دارای موقعیتی تثبیت شده و ممتاز، خصوصاً در عرصه اقتصادی می بود، اما وضعیت موجود نشان از ضرورت بازنگری استراتژیک و حرکت توأم با عقلانیت و آینده نگری در این زمینه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی الزامات مورد نیاز در راستای رسیدن به اهداف چشم انداز با تأکید بر سیاست های اقتصادی می پردازد.
بررسی وضعیت کنونی منطقه آسیای جنوب غربی (مبانی همگرایی منطقه آسیای جنوب غربی)
حوزه های تخصصی:
تأسیس سازمان همکاری های منطقه ای (اقتصادی، سیاسی و امنیتی، فرهنگی، علمی و...) تشکیل سازمان کشورهای تولیدکننده گاز، شورای امنیت منطقه ای، دادگاه عدالت اسلامی منطقه ای، تأسیس پارلمان بین المجالس، تأسیس دانشگاه های منطقه ای، جرح وتعدیل تعرفه ها در امر تجارت آزاد، ایجادواحدپول مشترک و...توسط کشورهای منطقه می تواند راهگشای برپائی وایجاد کنفدراسیون منطقه ای باشد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی شرایط، ویژگی ها و مختصات کشورهای منطقه با درنظر گرفتن اشتراکات تمدنی، زبان، دین، شاخص توسعه انسانی (H.D.I)، جایگاه ژئوپلتیتکی، قابلیت های تولیدونقش آفرینی منطقه ای در عرصه تحولات سیاسی، علمی وفرهنگی، واقتصادی می باشد. این تحقیق بصورت تحقیق کتابخانه ای (Library Research) وبا تکیه بر مستندات واسناد انجام گرفته است. در این نگارش تحقیقی، ازرویکردپراتیک منطقه گرائی (Regionalism) که زمینه سازظهور همگرائی Integration)) منطقه ای و فرا منطقه ای است، استفاده می گرددکه جزو راهکارهای مناسب، برای بسط و توسعه مناسبات سیاسی و اقتصادی، تجاری و فرهنگی کشورهای منطقه است.
بررسی جایگاه ایران در ترانزیت گاز ترکمنستان
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی، فروپاشی شوروی، شکل گیری کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، جنگ در افغانستان، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، ناآرامی در خاورمیانه عربی در کنار دیگر عوامل متغیر ژئوپلتیک همچون انرژی، امنیت، تروریسم، مسائل هسته ای، سپر دفاع موشکی موجب شد تا نقش ژئوپلتیک ایران در خاورمیانه به طور فزاینده ای اهمیت یابد لذا ایران در این زمان به دنبال نقشی فراخور موقعیتش در این عرصه بوده که یکی از این عرصه ها منطقه مهم آسیای مرکزی است که ایران به دلیل مشترکات فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی در کنار عوامل جغرافیایی خواستار ایفای نقشی فعال از سویی در آن منطقه می باشد. در میان کشورهای آسیای مرکزی، ترکمنستان به دلیل دارا بودن حجم زیادی از منابع گازی، مرز مشترک طولانی با ایران و این کشور به درآمد حاصله از فروش گاز جهت توسعه خود از سویی و از سوی دیگر نیاز جمهوری اسلامی ایران به تأمین گاز مناطق شمالی خود نیازمند بود و در کنار آن تلاش برای استفاده از منافع ترانزیتی نیز بوده است. ضمن اینکه ترکمنستان نیم نگاهی به صدور گاز خود به بازارهای جهانی از طریق ایران و ترکیه نیز دارد. ترکمنستان در کنار مسائل اقتصادی و افزایش فروش گاز سیاست افزایش خطوط لوله را به نوعی دنبال کرده که اهداف آن کاهش انحصار گازی روسیه در کشور بوده و به همین علت ایران جایگاه مهمی را در سیاست گازی ترکمنستان علی رغم تنش های موجود دارا است. هدف این نوشتار تبیین جایگاه ایران در ترانزیت گاز ترکمنستان به دنبال توصیف و تحلیل منطقه ای و بین المللی شرایط کنونی منطقه و سپس ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت همگرایی دو کشور ایران و ترکمنستان در عرصه مناسبات گازی بوده است.