واژه«قائم» یکی از پربسامدترین واژگانی است که درروایات مهدوی منعکس شده است. در دوران پس از ائمه یازدهگانه تنها مصداق آن بر امام عصر4 قابل تطبیق است. جریان احمد بصری در صدد است این واژه را که در روایات اشاره شده بر او تطبیق دهند. آنان با استناد به برخی از روایات متشابه و غیرمتشابه و تاویلگرایی به طرح آموزههایی مانند «قائم اول»؛ «قائم قبل از ظهور» بستری را جهت جایگزینی احمد بصری به جای امام مهدی4 ایجاد کرده؛ به گونهای که حجم عظیمی از روایات اختصاصی امام مهدی4 را در شأن وی میدانند. نوشتار پیشرو که با روش توصیفی _ تحلیلی به فرجام رسیده است استنادات این جریان را به نقد کشانده است. استناد به روایات ضعیف، تقطیع برخی روایات، تعارض ادله آنان با اصول پذیرفته شده از جانب این فرقه از جمله نقدهای روشی به آنان است. مهمتر از آن در تعیین مصداق تنها ادعای شناسایی آن مصداق و تطبیق بر احمد بصری صورت گرفته است که از نوع مغالطه دلیل نامربوط است.
یکی از مهم ترین آموزه های مهدویت نشانه های ظهور است که به دو دسته حتمی و غیرحتمی تقسیم می شوند و بحث قابل توجه در آن این است که آیا نشانه های حتمی براساس وعده های قطعی و همچنین اوصاف زمانی و مکانی آنها لزوماً رخ خواهند داد؟ یا ممکن است واقع نشده و به اصطلاح در آنها بداء روی دهد؟ وجود برخی روایت های مخالف مثل روایت قاسم الجعفری چگونه قابل تحلیل است؟ هدف از این تحقیق این است که علیرغم نظر برخی از اندیشمندان و صاحب نظران که براساس روایت جعفری بداء را در نشانه های حتمی هم جایز دانستند، ثابت کند براساس آیات و روایت های معتبر، بداء در این نشانه ها امکان ندارد و روایت های مخالف یا مشکل سندی و یا دلالی دارند و یا معارض با آیات و روایت های معتبر بوده و باید کنار گذاشته شوند، البته در خصوص زمان و مکان وقوع این نشانه ها به گونه ای که علامت بودن شان دچار مشکل نشود، بداء ممکن است. جمع آوری داده ها در این نوشته به صورت کتابخانه ای بوده و تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی حول دو مسئله انجام گردیده است: الف) بررسی بداء در نشانه های حتمی ظهور؛ ب) بررسی بداء در زمان یا مکان این نشانه ها، نتیجه این که بداء در نشانه های حتمی ممکن نبوده و در اوصاف زمانی یا مکانی تحت شرایطی امکان پذیر است.
هدف از این تحقیق تحلیل بیانات و اندیشه های مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به عنوان رهبر و الگوی جامعه اسلامی و متفکر جهان اسلام درزمینهٔ ظهور و مهدویت است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی به روش داده بنیاد که از نوع پژوهش های استقرایی و اکتشافی است. ابزار جمع آوری داده ها، بیانات معظم له به تعداد 73 سخنرانی است که جمعاً به تعداد 175 زیر مقوله مرتبط با موضوع، استخراج و ثبت شده اند. این زیر مقوله ها در جلسات کانونی با تعداد 12 نفر از خبرگان و صاحب نظران مطرح و درنهایت تعداد 148 زیر مقوله استخراجی در قالب تعداد 10 مقوله و تعداد 6 مضمون دسته بندی گردید. نتایج نشان داد که تشکیل حکومت مردمی ایران؛ آماده کردن زمینه های ظهور به عنوان عوامل زمینه ای؛ رابطه عاطفی، اهمیت و ارزش مسئله انتظار، الزامات انتظار حقیقی و الگوسازی موفق به عنوان عوامل علّی؛ اهداف و تبلیغات استعماری و استکباری به عنوان عوامل مداخله ای؛ گفتمان سازی مهدوی به عنوان راهبرد و درنهایت رسیدن به تعالی فردی و تعالی اجتماعی در زمان ظهور امام زمان (عج) به عنوان پیامدهای آن است. توجه به همه عوامل ازجمله برنامه ریزی برای اجرایی نمودن راهبردهای استخراجی می تواند جهان اسلام را به سمت ظهور و تحقق عدالت جهانی سوق دهد.