یکی از راه های دستیابی به راهکارهای اصلاح شیوه فعلی مواجهه ایران با پدیده دریافت خانگی شبکه های ماهواره ای، آگاهی از تجربه دیگر کشورهای مشابه است. در این میان مطالعات تطبیقی اسناد حوزه سیاست گذاری بخشی از جهان معاصر می تواند در خوانش تحولات سیاستی رسانه ای ما راه گشا باشد. برای دستیابی به این مهم، با اتکا به دو پژوهش انجام شده در سال های 1373 و 1381، از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد هفده کشور آسیایی انتخاب شدند. پس از بررسی ادبیات نظری در حوزه سیاست های رسانه ای، تعیین « چرخه خط مشی گذاری» به عنوان ادبیات تحلیل و شناخت حوزه صورت بندی مسئله شبکه های ماهواره ای کشورهای مذکور این نتیجه حاصل شد که سیاست گذاران رسانه ای کشورهای موردبررسی دریافت مستقیم شبکه های ماهواره ای را عاملی برای1) بر هم زننده بازار بومی و غیربومی رسانه های داخلی و 2) شکل گیری برخی تهدیدها برای مصالح و منافع ملی تعریف کرده اند. آن ها به سمت دو نوع سیاست سوق پیدا کرده اند. الف) پذیرش به مفهوم عدم دخالت دولت و یا قانون مند نمودن اپراتورهای ماهواره ای. ب) اجرای اقدامات قابل اجرا در رویکرد به عدم پایبندی به فضای آزاد اطلاعات. پژوهش نشان داد که در هر دودسته از کشورهای الف و ب سیاست های گوناگونی در راستای تولید و دریافت رسانه ای اتخاذ کرده اند که در متن مقاله به طور مفصل به آن ها پرداخته شده است.
مقایسه دستاوردهای پژوهش حاضر با تحقیق 21 سال پیش حاکی از تحولی است که مهم ترین آن حرکت کشورهای گروه ب به سمت پذیرفتن و مجوز دادن به اپراتورهای ماهواره ای برای ارائه خط مشی های اتخاذ شده از نوع گروه الف است.
در معنای کلی، دیپلماسی شهروندی به مفهومی اطلاق می شود که در آن شهروندان معمولی به عنوان نمایندگان غیررسمی کشور خودشان در زمینه روابط خارجی، ایفای نقش می کنند. در دیپلماسی شهروندی، شهروندان از حق برقراری ارتباط با شهروندان جوامع دیگر برخوردار هستند تا بتوانند به دیدگاه های مشترک برسند و یا تاثیرات نامطلوب ناشی از سیاست های خارجی نادرست برخی دولت ها را از بین ببرند. امروزه بخش اعظمی از فعالیت های مربوط به دیپلماسی شهروندی با استفاده از رسانه های نوین به انجام می رسد. رسانه های نوین این امکان را برای عده زیادی از شهروندان جوامع گوناگون فراهم نموده که بتوانند با یکدیگر به صورت رودررو به گفتگو و تبادل نظر بپردازند. در جهان امروز، با وجود پیشرفت های بزرگ علمی، شناخت و آگاهی متقابل مردم دنیا از اخلاق، افکار و رفتار یکدیگر، در رفع بحران های جهانی از تاثیر به سزایی برخوردار است و علت اصلی عدم تفاهم بین المللی نیز این است که هنوز ملل دنیا نمی توانند درباره زندگی جمعی یکدیگر اطلاعات لازم را کسب کنند و نسبت به هم بی-اعتمادند. لذا برقراری ارتباط در چارچوب دیپلماسی شهروندی برای توسعه روابط انسانی، رفع اختلاف ها، از بین بردن بی اعتمادی ها و دشمنی ها و ایجاد تفاهم در جوامع گوناگون دنیا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از این رو، هدف اصلی محقق از انجام این تحقیق، شناخت میزان فعالیت های شهروندان (دانشجویان و دانش آموختگان تهرانی) در چارچوب دیپلماسی شهروندی است. جهت بررسی میزان فعالیت دانشجویان و دانش آموختگان تهرانی در این چارچوب، از روش تحقیق پیمایش و تکنیک پرسشنامه استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، دانشجویان و دانش آموختگان تهرانی، فعالیت خود را در چارچوب دیپلماسی شهروندی، «زیاد» توصیف کرده اند. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده از انجام آزمون خی دو، میان متغیرهای جنس، سن و تحصیلات با متغیر وابسته رابطه وجود دارد.
رسانه ها در عصر جدید امکانات مثبتی را برای پیشبرد ارزش های انسانی و پیشرفت صلح در جامعه جهانی ایجاد کرده اند و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت در کنترل و گستره بی حدوحصر آن به ابزاری در دست گروه های رادیکال و جهادی برای تبلیغ ارزش ها و گسترش اقدامات ضد انسانی و ضد حقوق بشری آنان تبدیل شده است. در این میان منطقه خاورمیانه کانون اصلی فعالیت و مبارزات منفی این گروه ها بوده که در سال های بعد از 2010 نیز به کانون اصلی بحران در سطح جهانی تبدیل شده است. بر همین مبنا، رد راستای بررسی چرایی این مسئله، پرسش اصلی مقّال حاضر این است که «رسانه چه جایگاهی در راهبردهای گروه های سلفی به ویژه القاعده و داعش داشته و فعالیت رسانه ای این گروه ها چه تاثیری را بر زیست اجتماعی مردمان خاورمیانه داشته است؟» واقعیت آن است که گروه های جهادی و به طور خاص دو گروه تروریستی القاعده و داعش، در سال های اخیر راهبرد رسانه ای مشخص و گسترده ای را بر مبنای تلاش برای عضوگیری، ترویج خشونت، مشروعیت سازی و فراخواندن پیام های خود برای طرفدران و دشمنان، در پیش گرفته اند.همچنین، این گروه ها در عرصه میدانی نیز خاورمیانه را به جولانگاه اصلی اقدامات مخرب خود تبدیل کرده اند و شرایط به گونه ای شده که می توان امروزه از سایه افکندن تروریسم و جهادی گری بر خاورمیانه سخن به میان آورد. در سطحی دیگر، فعالیت ها و به طور خاص استقرار حکومت اسلامی داعش در سال های بعد از 2014 در کشورهای عراق و سوریه، منطقه خاورمیانه را در مسیر بازتولید دائم خشونت و ارزش های داعشی قرار خواهد داد.