این مقال شرحی بر مناجات المریدین امام سجاد علیه السلام می باشد. در این فراز از مناجات حضرت به مرتبه ای از محبت که عالی ترین مرتبه و عشق آتشینی است اشاره دارد. سؤالی که مطرح است اینکه آیا محبت به خدا امری واجب است؛ امری مستحب و فضیلت محسوب می شود؟ در پاسخ باید گفت محبت دارای مراتبی است: مرتبه ای از محبت لازمه ایمان به خداست؛ اگر کسی مدعی ایمان بود و از دستورات خدا سرپیچی کرد و واجبات را ترک نمود، ایمانش دروغین خواهد بود.
مرتبه ای دیگر از محبت، محبتی است که مقدمه واجب و مطلوبیت آن جنبه ابزاری و تعدی دارد؛ آن مقدار از محبت به خدا که موجب می شود انسان واجبات را انجام و گناهان را ترک کند، از باب مقدمه واجب، وجوب عقلی دارد.
در عین حال، محبت به خدا مراتب مستحبی هم دارد، اما عالی ترین مرتبه محبت این است که انسان همه کمالات را از آنِ خدا بداند و ورای کمالات الهی، کمال مستقلی را برای غیرخدا نشناسد.
این درس شرحی است بر مناجات محبین امام سجاد علیه السلام. «محبت» به مفهوم خواستنی و دوست داشتنی به کار می رود و از آثار آن دلدادگی، شیفتگی، دلبستگی و شیدایی است. محبت همواره با لذت در محبوب و تقریب و نزدیکی به او همراه است. یعنی دوستی و محبت زمانی محقق می شود که لذتی از جانب محبوب به محب برسد. بالاترین لذت ها در محبت به خداست. اگر کسی شیرینی محبت خداوند را چشید و از لذت محبت او سرشار گردید، هرگز سراغ جایگزینی برای وی نمی رود؛ یعنی اگر کسی به قرب الهی بار یافت، لحظه ای از قرب الهی خارج نمی شود. راه رسیدن به محبت خدا، یاد او و یاد نعمت های بی منت اوست. همچنین با افزایش معرفت انسان به خدا، محبتش نیز به او زیاد می شود.
احادیث معصومین(ع) همانند قرآن، محکم و متشابه دارند. برخی از احادیث اعتقادی، مفادی شبهه انگیز و ظاهری غیرقابل قبول دارند که شارحان حدیث، به شرح ظواهر غیرقابل قبول و تأویل برای رفع اشکال آن ها پرداخته اند. این رویکرد، گاهی با استفاده صریح از اصطلاح تشابه و زمانی بدون اشاره به این اصطلاح بوده است. در این مقاله در پی بیان چگونگی عملکرد دو شارح الکافی یعنی علامه مجلسی و مولی صالح مازندرانی در تعریف و واکاوی متشابهات حدیثی در روایات اعتقادی الکافی هستیم. این نوشتار ضمن نشان دادن باور آن دو به اهمیت این مقوله در حدیث بسان اهمیت آن در قرآن، به مبانی نظری آن دو در این مسئله پرداخته و نشان می دهد که توجه جدی و وافی به این مقوله داشته و در جهت حل تشابه و رفع تعارض ظاهری این گونه اخبار حرکت کرده اند. درنهایت، نقدهایی بر تعریفشان از تشابه در حدیث و مصداق هایی که برای حدیث متشابه آورده اند، وارد شده است.