فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در فلسفه سهروردی مثل هر فلسفه ای که در صدد تبیین حقایق کلی وجود است نحوه صدور کثرت، رکن مهمی در جهان شناسی به شمار می رود و با مبنای مشائین در این باب متفاوت است.
بحث صدور کثرت در آثار اصلی سهروردی چندین مرحله دارد: موافقت با حکمای مشاء در صدور معلول اول، انتقاد بر ایشان در کیفیت انتشار افلاک مادون، تاسیس نظریه جدید با استفاده از اصولی مانند جواز صدور معلول بسیط از علت مرکب، تشکیل عالم از نور و ظلمت، نبودن حجاب بین انوار، نور های حاصل از مشاهده مراتب برتر، نور های حاصل از تابش مراتب فوق بر مراتب پست تر، غلبه و عزت قواهر اعلون نسبت به ادنون و بالعکس، ذلت و محبت مراتب مادون به مراتب برتر.
وی با این اصول، جهات کثرت لازم در عقول طولی را اثبات می کند تا صدور معلول های فراوان عقلی (عقول عرضی یا مُثُل افلاطونی) از آن ها قابل توجیه باشد. همچنین شیخ اشراق با استناد به برخی امور در مرتبه طبیعت مانند قوای نباتی، دوام انواع و وجود افراد اخس برای هر نوع، تحقق آن ها را دلیل بر وجود مُثُل عقلیه در مرتبه عالم انوار می داند.
افق خداشناسى در اندیشه ابن سینا و سهروردى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ابن سینا و سهروردى به منزله سرآمدان دو فلسفه مشاء و اشراق در جهان اسلام با تأثیرپذیرى از متون دینى، بحث از خداشناسى را وجهه همت خود قرار داده و تمام تلاش خود را براى تبیین آن به کار گرفته اند. مبانى خاص و روش فلسفى متفاوت این دو اندیشمند مسلمان که یکى با وفادارى به روش بحثى استدلالى ارسطویى و با رنگ و بوى وجودى به حل و فصل این مسئله اقدام مى کند و دیگرى با دخالت دادن شهود در کنار استدلال به عنوان ابزارى مهم در فهم حقایق، مسئله مذکور را بر پایه نور تبیین مى کند رهیافت هاى مختلفى را در بحث خداشناسى به ارمغان مى آورند. این نوشتار با روش تحلیلى توصیفى مى کوشد با نگاهى فراتاریخى و پدیدارشناختى دیدگاه این دو فیلسوف شهیر را در باب خداشناسى بررسى کند. این بررسى روشن مى کند که ملاحظات ابن سینا و تبیین هایى که براى اثبات واجب و صفات او ارائه کرده است دقیق تر از شیخ اشراق مى باشد.
وجود نفس و سیر و غایت استکمال آن با تأکید بر آثار رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس در نگاه سهروردی نوری از انوار اسفهبدیه است که در شرق هستی ریشه داشته، لیکن به بدن مادی تعلق گرفته و به تدبیر و تصرف در او مشغول شده است، از عالم قدسی به ظلمت کده ناسوت هبوط کرده و در آن اسیر گشته است. پس از معرفت خویشتن، جایگاه حقیقی خویش را می یابد و در پی رسیدن به آن به جستجو می پردازد. راه بازگشت به سرای حقیقی، موانع پیش رو و مراحلی را که نفس می بایست طی نماید با راهنمایی پیرِ راه، موضوع غالب رساله های رمزی شیخ اشراق است که به زبان رمزی نگاشته شده است. وی کسب معرفت نسبت به خویشتن خویش، قوای نفسانی و جهان ظلمت را به عنوان مقدمة حرکت لازم و ضروری شمرده و راه رهایی از بند قوا و بندهای جسمانی را کسب معرفت کسبی و بحثی همراه با ترک تعلقات دنیوی می داند. در سیر استکمالی، نفس قابلیت آن را داراست که نه تنها از خود و مقام حقیقی خویش فراتر رفته، بلکه خود عقلی از عقول مفارق شود که صفیر او خفتگان را بیدار کرده و نفوس و ماده از او منفعل گردند. نظریة نفس در سهروردی با رویکرد هستی شناسانه نوری او در پیوند است. بدون فهم دقیق آرای نظام نوری او نمی توان به درستی مسألة نفس و سیر کمالی آن و نیز چگونگی کسب معرفت را دریافت.
سفر بر دریای آسمانی
نظریهٴ «ایجاب بتّی» نزد سهروردی، دلیلها و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی بر این باور است که در میان محصورهها، سالبهها، نیز، مانند موجبهها، بر وجود موضوع دلالت دارند و از این رو، میتوان سالبههای محصوره را به موجبهها برگرداند و تعداد قیاسها و قواعد منطقی را کاهش داد. این نظریه را «ایجاب بتّی» مینامیم. این نظریه (برخلاف نظریهٴ «ضرورت بتاته» که ممکنهها را به ضروریّه برمیگرداند) از استحکام کافی برخوردار نیست؛ زیرا نه دلایل اقامه شده بر آن قانعکننده است نه پیامدهای آن پذیرفتنی. از سخنان سهروردی چهار دلیل برای نظریهٴ یادشده استنباط میشود: 1. «در سالبهها، عقدالوضع ایجابی است و بنا به قاعدهٴ فرعیه، بر وجود موضوع دلالت دارد»؛ این دلیل تنها در صورت عطفی بودن رابطه عقدالوضع و عقدالحمل پذیرفتنی است و به قضایای کلیه که رابطهٴ عقدین در آنها شرطی است، تعمیم پذیر نیست. 2. «سلب جزء قضیه است و اجزای قضیه را میتوان جزء محمول قرار داد». این دلیل، نیز، به دلیل کذب، کبرای آن پذیرفتنی نیست. 3. «سلب ضروری همان ایجاب امتناع است» و 4. «سلب و ایجاب در ممکن مساوی هستند»، این دو دلیل نیز به خلط «سلب جهت» و «جهت سلب» دچار هستند. این از نادرستی ادله؛ امّا، از پیامدهای نادرست نظریهٴ «ایجاب بتّی»، نیز، میتوان به ناسازگاری آن با برخی از قوانین مسلّم منطقی، مانند قانون تناقض میان محصورات، اشاره کرد.
اندیشه اشراقی
حکمت اشراق سهروردی
بررسی و نقد دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا دربارة جایگاه مثل در نظام هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مثل افلاطونی از دو منظر هستی و شناخت آن مجادلات پردامن های را بین موافقان و
مخالفان آن بر انگیخته است، سه فیلسوف بزرگ جهان اسلام، ابن سینا، شیخ اشراق و
ملاصدرا نه تنها در مسأله مثل یکسان نمی اندیشند، بلکه دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا
در تقابل جدی با نظر ابن سینا است، ملاصدرا که مدعی است تاکنون کسی را ندیدم که
همانند به این امر پرداخته باشد و این فضل و تأیید الهی بر من است کوشیده است با طرح
دلایل سه گانه، کاستیهای دلایل اشراقی را جبران نماید . پژوهش پیش رو همراه با
گزارش، نقد وبررسی دلایل شیخ اشراق و ملاصدرا دربارة مثل افلاطونی درپی بیان این
ادعا است که دلایل اشراقی و صدرایی هردو ناتوان از پاسخی روشن برای این پرسش
است که جایگاه مثل، نقش و کارکرد آن در نظام هستی چیست؟
شیخ اشراق و مسئله وجود ذهنى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق از موافقان نظریه وجود ذهنى است و براى اثبات آن برهان اقامه کرده است. او به تمایز عالم ذهن و عین و وجود صور معقوله در ذهن اذعان مى کند، اما ملاک ادراک و تعقل از نظر وى صورت معقوله نیست. ادراک حقایق از نظر سهروردى با شهود مستقیم و بى واسطه نفس حاصل مى شود که او آن را علم اشراقى مى نامد. پس ملاک ادراک از نظر او علم اشراقى نفس است؛ و صورت معقوله که همراه با علم اشراقى در ذهن حاصل مى شود و به عقیده شیخ اشراق وجودى مثالى دارد، تبعى و ثانوى به شمار مى آید. نفس با علم اشراقى به درک اشیا نایل مى شود و در این هنگام براساس برهان شیخ اشراق صورت شى ء در ذهن وجود پیدا مى کند. بنابراین اعتقاد سهروردى به وجود ذهنى با علم اشراقى ناسازگار نبوده، قابل جمع است.
علم حضوری نفس از دیدگاه شیخ اشراق و محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که نفس، در کلام شیخ اشراق، واجد دو جه علوی و سفلی ست، ضرورتاً، واجد دوگونه فعل است: فعلی که با عنوان «تدبیر جسم» شناخته می شود و فعلی که متضمن معرفت و سیر و سلوک عرفانی است؛ اما از آن حیث که نفس، به عالم نور تعلق دارد و از جنس نور است، بنا به تعریف نور، نخست «آشکار بر خود» است و دوم «آشکار کننده ی غیر خود». بنابراین، شیخ اشراق، در اثبات تجرد نفس، نخست از «ادراک مستمر نفس» یا «خودآگاهی نفس» سخن می گوید و سپس، از دیگر اقسام علم حضوری بحث می کند. تقدم این سنخ از علم حضوری بر دیگر انواع آن نشانگر ضرورت آن برای دیگر اقسام معرفت است. به طوری که شناخت نفس از مفارقات علوم و امورات جسمانی سفلی، حاصل شدت و ضعف در همین سنخ ضروری و متقدم علم حضوری است.