شخصیت والا و سیره انسانی و نبوی پیامبر اکرم (ص) همواره از کانون های مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. شاعران فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبت های گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خالق هستی بخش، به بزرگداشت و مدح پیامبر، مقام نبوت و مخصوصا خاتمیت و سرآمدی و محوریت وجود آن حضرت در کل کائنات توجه داشته اند و به تعبیر ابن عربی و عارفان پیرو او حقیقت محمدیه را مرکز و علت ایجاد هستی دانسته اند و عموم ادیبان ایران، حوادث زندگی و جلوه های مختلف شخصیت جامع پیامبر اعظم (ص) را در مقام انسان کامل و اسوه بشر در آثار خویش منعکس ساخته اند که در شعر سنتی فارسی نمودی چشمگیر دارد. در این مقاله میزان توجه شاعران معاصر فارسی به شخصیت پیامبر اکرم (ص) بررسی می شود. هدف این جستار بررسی کیفیت این بازتاب ها در مقایسه شعر سنتی و نو بوده است. بررسی ها نشان می دهد شاعران معاصر فارسی شخصیت پیامبر را در چهار بعد مدحی، حادثه ای، روایتی و تصویری در اشعارشان منعکس کرده اند. در این مقاله همچنین اغلب شاعران برجسته که در این ابعاد، شعری سروده اند، تحلیل و ارزیابی شده اند
"در عصر متلاطم و پر هیجان مشروطه میرزاده عشقی از شاعران پرشور بود و این بخت و اقبال را داشت تا به نوبه خود درباره تجدد بیندیشد. با این حال در منظومه جهان بینی عشقی به گونه ای خاص می توان به تماشای تمام جوانب پدیده تجدد نشست. آنچه پیش و بیش از همه چیز در ساختار اندیشه و رویکرد عشقی به چشم می خورد رویکرد متناقض و ناهمسان او به ابعاد تجدد است. تفکر عشقی در گرداب سیاه و سفید بینی مطلق، دائما دست و پا می زند، بنابراین، چنین تفکر تمامت خواه هم انباشته از پارادوکس خواهد بود. در جهان بینی عشقی عرصه برای خرد و منطق بسیار تنگ است؛ عرصه ای که بیشتر نمایانگر تصویر تخریب، انقلابی گری و خونریزی است. عشقی آن قدر عصبی و آتشین مزاج است که با دیدن یک مصداق به افراط می گراید و تمام انسان ها را اعم از خوب و بد با یک چوب می راند؛ به طور کلی رویکرد عشقی به انسان ایرانی انباشته از تناقض و تضاد است. در این مقاله مفهوم تجدد در شعر عشقی بررسی می شود.
"