پلورالیسم تاریخی و نسبی گرایی از نظر آیزایا برلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پلورالیسم برلین وامدار تاثیرات عمیقی است که وی اولا از جریان کلاسیک یا روشنگری در راستای عینیت باوری و واقع گرایی تجربه محور و ثانیا از جریان رمانتیسم به عنوان قوی ترین جریان ضد تفکر روشنگری پذیرفته است. برلین برای جرح و تعدیل افراط گری های متدولوژیک تفکر روشنگری به سراغ آنتی تز این جریان یعنی جریان رمانتیسم رفته ودر برابر اصحاب روشنگری که تاریخ را به عنوان یک مجموعه دارای روابط علی و معلولی و به نوعی یک علم می نگریستند، جبهه گرفته سعی دارد بر این نظر پافشاری نماید که تاریخ برساخته اراده های آزاد انسانهاست نه الگویی از پیش داده و دارای چهارچوب از پیش تعیین شده. از سوی دیگر واقع گرایی و تجربه باوری کلاسیک مغز و هسته اصلی پلورالیسم تاریخی برلین است. او می خواهد در عین حال به واقع گرایی تاریخی نیز پایبند بماند لذا هرگونه تفسیر فراواقع گرایانه و متافیزیکی از پدیده های تاریخی را طرد کرده، سعی نمود تاثیرات مخرب نگرش روشنگری که به جبر باوری در همه اقسامش از جمله جبرباوری تاریخی می انجامید را با تلفیق انگاره های رمانتیکی تعدیل نموده با سنتز عناصر به زعم خود مثبت این دو جریان تاریخ باوری را به نفع آزادی و بر مهمل پلورالیسم بنشاند. با عطف توجه به این نکات، این نوشتار سعی بر آن دارد اولا سهم ایده های رمانتیک و روشنگری را در برداشت مفهوم تاریخ از منظر برلین روشن ساخته و تفسیری نوین از تاریخیت مد نظر او ارائه دهد. ثانیا قصد بر آن است تا مدلل سازیم تلفیق عناصراین دو جریان تعارضی در تاریخ باوری و اندیشه تاریخ نگری پلورالیستی وی ایجاد کرده است. یعنی باور به ایده های رمانتیکی او را در دام نسبیت گرایی تاریخی که در نقطه مقابل تجربه گرایی واقع گرایانه روشنگری است قرار می دهد. بنابراین این مقاله سعی دارد با روشی توصیفی - تحلیلی اثبات نماید اولا کدام یک از انگاره های دو سنت روشنگری و رمانتیسم در اندیشه برلین با یکدیگر تلفیق یافته اند و در وهله بعد تعارض پایدار تلفیق انگاره های رمانتیک و روشنگری یا کلاسیک در تاریخ باوری پلورالیستی برلین را بوضوح مدلل نموده و نقاط ناسازگار و متعارض این سنتز را شرح و بسط دهد.