معمای خیام (دلایلی تازه برای اثبات یکی بودن خیام فیلسوف و دانشمند با شاعر رباعیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از اصلی ترین ابهام ها در کارنامه خیام پژوهی، انتساب یا عدم انتساب رباعیات به این فیلسوف نیشابوری ست. از نظر مخالفانِ انتساب رباعیات به خیام، یکی دانستن سراینده آنها با خیام فیلسوفِ متدیّن، اجتماع نقیضین و محال است. نتیجه چنین باوری ادعای وجود دو خیام و ایجاد تقابل (فیلسوفی عقلانی و شاعری عشرت طلب) میان آنهاست؛ در یک طرف فیلسوفی فرزانه قرار دارد که تمام عمر در مفاهیم فلسفی مستغرق است و در طرف دیگر شاعری که جز عیاشی سودایی ندارد.اما این تقابل در برخورد با آثار خیام و گزارش های به جای مانده درباره خیام تاب مقاومت ندارد، زیرا نه تنها در آثار خیام و گزارش هم روزگارانش نکته هایی چون بودن در میان مجلسِ عشرت و اشاره به بی غرض بودن آفرینش دیده می شود که تصویر ایده آل فیلسوفِ متدینِ خردگرا را آلوده می سازد، بلکه در محتوا و ساختار رباعیات نیز عقلانیتی حضور دارد که انتساب آنها را به یک شاعر عشرت طلب ناممکن می سازد. وجود این تناقض ها در دو سوی تقابل مذکور تقابل ساخته شده را از درون فرو می ریزد و با نفی شاعران مجعول، احتمال انتساب رباعیات به خیام را افزایش می دهد.