انقلاب فرهنگی و دشواره علوم انسانی، مطالعه ای در مورد مناسبات میان ایدئولوژی و دانش در ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
41 - 64
این مقاله در پی بازفهمی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین رویداد دانشگاهی پس از انقلاب و تأثیرات آن بر علوم انسانی و اجتماعی دانشگاهی است. انقلاب فرهنگی حرکتی سیاسی بود که بسط آن در بستر زمان، موجب تغییراتی در حیات دانشگاهی شده و سرانجام منتهی به تأسیس نهادی رسمی، ابتدا با عنوان ستاد انقلاب فرهنگی و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی، بر فراز وزارت علوم برای کنترل زیست آکادمیک شد. پرسش اصلی مقاله این است که در فرایند بسط و نهادینگی انقلاب فرهنگی، چگونه علوم انسانی به مهم ترین دشواره این جریان تبدیل شد و ایده هایی مثل «اسلامی سازی علوم انسانی» و «تولید علوم انسانی اسلامی» امکان ظهور یافت؛ ایده هایی که طرح آن ها متضمن اعلام نوعی بی اعتمادی به علوم انسانی دانشگاهی بود. حمایت حکومت از این ایده ها سویه علمی آن ها را به حاشیه رانده و موجب کاهش مشارکت دانشگاهیان در آن شد. از سوی دیگر، مشارکت روحانیون در تحقق این ایده ها، تصویری از تقابل میان روحانیت با دانشگاه پدید آورد و به ایده نزاع ایدئولوژی با دانش دامن زد. این وضعیت از سویی موجب تضعیف موقعیت علوم انسانی و اجتماعی در میدان آکادمی شده و به گسترش این علوم در حوزه عمومی کمک کرده است. این مقاله با بررسی اسناد و مدارک رویداد انقلاب فرهنگی و بازخوانی روایت کنشگران آن و نیز سنجش پیامدهای آن، شامل طرح هایی مثل اسلامی کردن علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی، نشان می دهد که مداخله سیاست و ایدئولوژی در بازی علم دانشگاهی، نه تنها ضرورتاً به نتایج مورد نظر نخواهد رسید، بلکه می تواند پیامدهایی نامطلوب هم به دنبال داشته باشد.