کاربرد نظریه های سیستمی در تحلیل علل صعود و سقوط تمدنها در تاریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا به بحث و بررسی تئوری سیستم ها و اهمیت آن پرداخته و سیستم را از نظر تاریخچه ابداع، تعاریف، انواع، ویژگی ها و مراحل تکامل آن مورد توجه قرار داده ایم و سپس سعی بر این بوده است تا بیان کنیم همچنان که اکثر رشته های علمی از این تئوری بهره گرفته و می گیرند، در تحلیل مسائل تاریخی، چگونه می توان از این نظریه بهره گرفت و به ناشناخته های تاریخ ملل پاسخ داد به ویژه دلایل صعود و سقوط فرهنگی و تمدن ها را عمیق تر، عالمانه تر و قابل قبول تر تحلیل نمود. به این دلیل متوسل به شواهد و مثالهای تاریخی گذشته و معاصر ایران و جهان شده ایم تا بتوانیم این موضوع را برای خوانندگان محترم تا حدی ثابت کنیم که سیستم های بسته اجتماعی و سیاسی تا زمانی که بر بسته بودن خود تاکید دارند و با محیط تعامل ندارند، همچنان پابرجا و مستحکم باقی می مانند، ولی به محض اینکه درهای سیستم را به روی جهان آزاد باز گشایند و یا گرایش به روش های دموکراسی و آزاد منشی داشته باشند، در کوتاه مدت سقوط کرده اند و بالعکس سیستم های اجتماعی و سیاسی باز تا زمانی که بر محورهای رفتاری و عملی باز یا دموکراسی تکیه دارند، استوار و پابرجایند و اگر گرایش (حتی موردی) به سوی خودکامگی دیکتاتوری داشته باشند (مگر در موارد ضرورت) در کوتاه مدت متلاشی یا تضعیف شده اند. ولی آنچه مسلم است و تاریخ بیانگر آنست ، سیستم ها باز واقعی کمتر نابود شده اند و یا در کوتاه مدت موقعیت قبلی خویش را کسب نموده اند در صورتی که سیستم های بسته وقتی در شرایط سقوط قرار گرفته اند، در تاریخ محوشه و شرایط تجدید بر ایشان فراهم نشده است (مگر در مدت محدود) بهترین مثال در قرن گذشته، دو جنگ اول و دوم جهانی بود که سیستم های سیاسی بسته به نابودی مطلق کشانده شدند ( چون آلمان بیمارکی و هیتلری و عثمانی و ... ) ولی نظام های اجتماعی باز (چون انگلیس ، فرانسه ، امریکا و ... ) نه تنها به نابودی کامل کشانده نشدند، بلکه در کوتاه مدت جایگاه قبلی خویش را باز یافته و مستحکم تر و استوارتر برجا ماندند.