مقایسه هستی شناسی اخلاق از دیدگاه جورج ادوارد مور و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
107 - 120
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از ساحت های شاخص زندگی انسان است. هستی شناسی اخلاق به عنوان یکی از زیرمجموعه های فرااَخلاق، عهده دار تبیین این مسئله است که آیا بایدها و نبایدهای اخلاقی مبتنی بر حقایقی عینی در جهان خارج اند و نقش انسان تنها اکتشاف و حکایت گری از آنهاست، یا اینکه اموری ابداعی و برساخته ذهن انسان اند و حقایقی مستقل از آرای اخلاقی ما در جهان خارج وجود ندارد. به عبارت دیگر، میان ذهنی انگاری اخلاقی (سابژکتیویسم) و عینی گرایی اخلاقی (ابژکتیویسم) تقابل اساسی وجود دارد. اخلاق پژوهان دراین باره، مواضع متقابلی اتخاذ کرده اند. فیلسوف اخلاق معاصر، جورج ادوارد مور، جانب دار عینیت اصول اخلاقی است و ذهنی انگاری اخلاقی را نقد می کند. او در نقد ذهنی انگاران تأکید می کند که عینی انگاری اصول اخلاقی را نباید با ذاتی دانستن آنها یکسان در نظر گرفت.فیلسوف و متکلم جهان اسلام، خواجه نصیرالدین طوسی که در زمینه اخلاقْ آرا و آثار بسیاری از خود به جای گذاشته است، معمولاً با اصطلاحات امروزی در زمره طرفداران اخلاق فضیلت محور شناخته شده است. نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن اشاره به دو رویکرد ذهنی گرایی و عینی گرایی اخلاق، به تبیین موضع واقع گرایانه خواجه و مقایسه آن با واقع گرایی مور بپردازد. عناوین موجود در فرااَخلاق در زمان حیات علمی خواجه نصیر مطرح نبوده است؛ اما با کاوشی در مبانی و مباحث اخلاقی وی می توان چنین نتیجه گرفت که او نیز به عینیت اصول اخلاقی معتقد بوده و درنتیجه ذهنی گرایی را نمی پذیرد.