شهری شدنِ روابط جامعه- طبیعت در دوره آنتروپوسین؛ به سوی اکولوژی سیاسیِ شهرهای سایبورگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبسوط پیشینه و هدف: از جمله پیشران های اصلی در دوره آنتروپوسین، گسترش فزاینده نواحی شهری است که به ویژه پس از انقلاب صنعتی، نقشی محوری و بسیار قابل توجه در دگرگونی های طبیعت داشته است. هدف اصلی مقاله حاضر پاسخ به این پرسش است که در دوره آنتروپوسین، تحولات بنیادی در روابط جامعه- طبیعت با محوریت پویایی های شهری، چه اثراتی بر فرایندهای اجتماعی- اکولوژیکیِ محیط های جغرافیایی داشته است؟ و چرا ما همچنان با متابولیسم های ناپایدار و نابرابر روبرو هستیم؟ پیش فرض اصلی مقاله حاضر این است که درک سرشت مشکلات مربوط به روابط جامعه- طبیعت و دست یابی به شرایط بهتر، نیازمند چیزی بیش از ابزارهای فنی، تکنولوژیکی و مدیریتی است؛ زیرا ایده ها و اقدامات موجود در زمینه محیط زیست، جمعیت و منابع، خنثی و بی طرف نیستند و در بستری از ساختارهای متنوع اقتصاد سیاسی و شبکه گسترده عامل ها، کنش سازها و کنش گرها عمل می کنند. در اینجا کوشش شده بر پایه تحلیلی انتقادی از رویکردهای متداول به رابطه جامعه- طبیعت، توجه به سمت آن ایده ها و کنش هایی معطوف شود که در شرایط آنتروپوسین شهری از کارامدی و اثربخشی بیشتری برخوردار است. بدین منظور، نخست مروری بر نگرش های نو به رابطه جامعه- طبیعت در دوره آنتروپوسین ارائه شده است. سپس دو جریان فکری و نظریِ اصلی در زمینه رابطه جامعه-طبیعت مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. و در پایان، بر مبنای تحلیل های ارائه شده در دو بخش پیشین، ایده «اکولوژی سیاسیِ شهرهای سایبورگ» به عنوان نگرشی واقع گرایانه تر و سیاستی مؤثرتر در رویارویی با مسائل و چالش های موجود در زمینه رابطه جامعه- طبیعت در دنیای شبکه ای و پیوندیِ امروز طرح شده است. مواد و روش ها: در مقاله حاضر، مواد تحلیل ها، آن دسته از «آثار اصلی» است که رابطه جامعه-طبیعت را بر مدار تحولات شهری نگریسته و دنبال کرده اند؛ آثاری که هر کدام یک رویکرد فکری را نمایندگی می کنند، اما به لحاظ «نوع گفتمانی» که دنبال کرده اند از یکدیگر قابل تمایزند. در اینجا آنچه مبنای تمایزبندی در نوع گفتمان ها قرار گرفته است، «پیش فرض های آنتروپوسین گرا در دوره شهری شدن سیاره ای» است. به بیان دیگر، گفتمان ها بر مبنای نسبت و رابطه ای که با روایت «آنتروپوسین شهری» برقرار می کنند مورد تحلیل قرار گرفته اند. ایده کلیدی در آنتروپوسین شهری، «پایان طبیعت» و نقش پیشران «شهر» در چنین رویدادی است. روش مورد استفاده در این مقاله، «تحلیل گفتمان» از نگاهی جغرافیایی است و آثار مورد نظر بر مبنای مؤلفه های اصلی شکل دهنده گفتمان حاکم بر آنها از جمله نوع دانشی که درباره رابطه بین جامعه-طبیعت تولید کرده اند، سوژه اصلی در صورت بندی آن دانش، نسبتی که آن دانش با مناسبات اقتصاد سیاسی داشته است، روابط بین معنا، قدرت و حقیقت در جغرافیاهای زیست سیاست و نظایر آن، مورد تحلیل قرار گرفته و از یکدیگر متمایز شده اند. یافته ها و بحث: یافته های این مقاله نشان می دهد که در طی دو دهه اخیر، نه تنها موضوع آنتروپوسین در حال فراتر رفتن از علوم طبیعی(نظیر علم سیستم زمین، زیست شناسی، زمین شناسی) و رواج گسترده در میان علوم دیگر از جمله فلسفه، جغرافیا، تاریخ، جامعه شناسی و حقوق با محوریت شهری شدن روابط جامعه- طبیعت است، بلکه همچنین بیان گر یک چرخش گفتمانی از رویکردهای اکولوژیکی کلاسیک، به سمت اکولوژی سیاسی شهری و شهرهای سایبورگ است. از جمله دلالت های چنین چرخش رشته ای و گفتمانی این است که نگاه «طبیعت در خدمت انسان» در طی سده ها سبب تداوم و بازتولید مجموعه ای از روابط اکولوژیکی و متابولیسم های اجتماعی- طبیعی شده که هم برای خود انسان و هم طبیعت به شکلی ناپایدار، ناعادلانه، زیان بار و نابودگرانه عمل کرده است. از این رو، امروزه دغدغه اکولوژیکی کانونی معطوف به گذار از رویکردهای پیشین و طرح گفتمان ها و کنش هایی است که بتواند به تغییر نگرش ها، نظام های ارزش گذاری، اخلاقیات زیستی ما و رسیدن به فلسفه ها و اقداماتی کمتر مخرب در دوره آنتروپوسین شهری منتهی شود. نتیجه گیری: مهم ترین نتیجه این پژوهش، طرح رویکردی نو به پیوندمندی جامعه- طبیعت در یک متابولیسم سایبورگ است که طبق آن، مرزبندی های مفهومی و نظری که در طی یک سده گذشته بر گفتمان اکولوژی شهری چیرگی داشته است، امروزه در عصر شهری در حال از بین رفتن است. چنین تحولی ما را بر آن داشته تا به دنبال ایده هایی کارامدتر برای درک پیچیدگی های دنیای شهری امروز و رابطه آن با طبیعت باشیم؛ نگاهی که می کوشد رابطه جامعه- طبیعت را نه به عنوان دو عرصه جدا از یکدیگر بلکه شکلی برساخت گرا از متابولیسم های شهری در شبکه ای درهم تنیده از عامل ها و کنش گرها در دستورکار قرار دهد.