انقلاب مشروطه و نظریه های مارکسیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال شانزدهم تابستان ۱۳۸۸ شماره ۴۵
135 - 158
انقلاب مشروطه ایران، صحنه ای مناسب جهت بررسی حوادث تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران از سال 1324 ه.ق تا کنون می باشد. انطباق موقعیت های مختلف در انقلاب مشروطه با نظریه های جامعه شناسانه در یک روش تحقیق مبتنی بر اصول شناخت و تحلیل منطقی پدیده اجتماعی، برای ما شرایط شناخت علل، آثار و پیامدهای آن در سطوح مختلف جامعه را مناسب می سازد. نظریه های انقلاب در پی پاسخ به این پرسش اساسی هستند که انقلاب چرا و چگونه روی می دهد. و پیامدهای آن چیست؟ در بین نظریه مارکسیست ها "مارکس"و نئومارکسیست ها ساختارگرایان اسکاچ پل را انتخاب کرده ایم، نظریه انقلاب بورژوازی مارکس با تاکید بر نابرابری برخاسته از تضاد و تغییر در وجه تولید، بخشی از واقعیت تاریخی مربوط به نقش تجار و اصناف را در انقلاب مشروطه تبیین می کند، اما در انطباق با انقلاب مذکور توانایی تطبیق کمی دارد. نظریه انقلاب اجتماعی اسکاچ پل - که از نئو مارکسیست ها می باشد بر وجود دولت ضعیفی در یک جامعه کشاورزی با موقعیت نامساعد در عرصه بین المللی، و فشار جهت اصلاحات و نوسازی بر آن دولت و نهایتا عدم موفقیت دولت، با شورش و طغیان کشاورزان که توسط رهبران شهری هدایت می شوند. انقلاب را امکان پذیر می داند. این نظریه انطباق قابل ملاحظه ای با مشروطه دارد.