مقاله حاضر، به بررسی و تحلیل عوامل تعیین کننده تجارت درون صنعت کشورهای در حال توسعه منتخب، براساس ویژگی های کشوری طی دوره زمانی 1994-1998 پرداخته است. براساس نتایج این مطالعه، سطح رشد و توسعه یافتگی کشورها، یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده تجارت درون صنعت آنها محسوب می شود.همچنین، اندازه بازار عضویت در گروه بندی های اقتصادی و مشابهت در درآمدهای سرانه از دیگر عوامل تعیین کننده تجارت درون صنعت کشورها است. افزون بر این، به نظر می رسد که وجود زبان مشترک میان کشورها، موجب تقویت تجارت درون صنعت متقابل آنها می شود. از طرف دیگر، با توجه به نتایج به دست آمده، موانع تجاری، تجارت درون صنعت را محدود و مخارج تحقیق و توسعه، تجارت درون صنعت را تقویت می کنند. همچنین، وجود مرز مشترک و تفاوت در اندازه بازار کشورها هیچ گونه اثر معناداری بر تجارت درون صنعت میان آنها ندارد. درباره متغیرهای مسافت و نقش شرکت های چند ملیتی نتیجه قطعی به دست نیامده است. همچنین، براساس نتایج مطالعه حاضر، مقدار تجارت درون صنعت باعدم توازن تجاری همبستگی منفی دارد. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر، نشانگر اهمیت عوامل تعیین کننده خاص کشوری تجارت درون صنعت است. این در حالی است که نظریه های تجارت درون صنعت اصولا عوامل تعیین کننده خاص صنعت را مورد توجه قرار می دهند.
سیاستهای تجاری، به مجموعهای از سیاستهای تأثیرگذار بر فعالیتهای تجاریواحدهای اقتصادی هر کشور گفته میشود که شامل دو دسته ابزار بازاری (تعرفهها، مالیات برواردات و صادرات) و غیربازاری (ممنوعیتها و کنترلهای فیزیکی و مقداری) است. اینسیاستها، دارای اهمیت زیادی در کارکرد، هدفها و راهبردهای توسعه صنایع میباشند و وجهغالب آنها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، حمایتی میباشد. نرخ حمایت مؤثر،متداولترین شاخص کمی برای اندازهگیری میزان حمایتهای تعرفهای به شمار میآید. اینسیاستها، در کشورهای در حال توسعه، براساس نظریه صنایع نوپا با حمایتهای شدید آغازمیشوند و دارای یک روند نزولی طی سالهای حیات صنعت مورد حمایت میباشند. سپسطی یک زمانبندی و برنامه مشخص، به آزادسازی و قطع حمایت ختم میشوند. صنعتخودرو ایران نزدیک به چهار دهه از آغاز حیات خویش در ایران را پشت سر میگذارد. بررسیهانشان میدهد که این صنعت از ابتدای تأسیس تاکنون، از حمایتهای شدید بازاری و غیربازاریبرخوردار بوده است. اما متأسفانه این حمایت، مبتنی بر زمانبندی و برنامه مشخصی نبوده وپیوسته در حال تغییر و تحول شدید بوده است. این امر باعث شده تا هم اکنون این صنعت باتجربهای بالاتر از صنعت خودرو در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، همچون کره، قادر بهصادرات نباشد، و در نهایت، آزادسازی آن دور از انتظار باشد. تدوین یک برنامه بلندمدت مبتنیبر تصویر کامل و شفافی از همه سیاستهای تعرفهای، محدودیتهای واردات و شرط محتوایداخلی برای تمام واحدهای تولید خودرو کشور، از امور مهمی است که باید در دستور کارسیاستگذاران صنعت خودرو کشور قرار گیرد.