علی اکبر سعیدی سیرجانی و سلسله های ترک تاریخ ا یران
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد ناسیونالیستهای فارسی گرای ایرانی سلسله های ترک تاریخ ایران در دوران اسلامی، کارنامۀ مثبت و قابل دفاعی نداشته اند و حاکمیت ایشان جز استمرار ظلم، خشونت، غارت و کند ساختن پیشرفت در حوزه های مختلف، حاصل دیگری برای ایران به ارمغان نیاورده است. از نظر این گروه اگر در دوران اسلامی اتّفاقات مثبتی نیز رخ داده، این اتّفاقات از دو منشأ سرچشمه گرفته اند. منشأ اوّل سلسله های ایرانی و پارسی دوران اسلامی بوده اند، که ماهیّتی تمدّنساز و فرهنگ پرور داشته و حکومتی مبتنی بر یک مکتب و فلسفۀ حکمرانی مجرّب و والا تشکیل داده بودند. منشأ دوم اتّفاقات مثبت دوران اسلامی وزرای فارسی و ایرانی بوده اند، که به مدد نبوغ و هنر زمانشناسی خود، ضمن راه گشودن به دربار ترکان و در اختیار گرفتن زمام سیاست در این دربارها، شاهان بی فرهنگ و سرکش ترک را به خدمت اهداف هنرپرورانه، تمدّنسازانه و فرهنگدوستانۀ خود درآورده اند!بر همین اساس ناسیونالیستهای فارسیگرا و ترکستیز معاصر ایرانی بر اساس یک قاعدۀ مورد وثوق و عمل در میان همۀ پیروان این مکتب، در تحلیلهای تاریخی خود، همۀ اتّفاقات مثبت در موضوعات مختلف را به سلسله های ایرانی و وزرای نفوذ کرده در تشکیلات سیاسی ترکان منتسب کرده و در نقطۀ مقابل مجموعهای از رذایل فکری و عملی را به پادشاهان و سلسله های ترک منتسب میکنند. علی اکبر سعیدی سیرجانی به عنوان عضوی از این مکتب به این بخش از اصول تعیین شده برای تحلیل وقایع تاریخ ایران توجه کاملی نشان داده و سلسله های ترک دوران اسلامی اعم از غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، صفویان و قاجار را آماج حمالت و عیبجوییهای خود قرار داده و چهره ای واپسگرا، ضد فرهنگ، بی تمدّن، بی نصیب از فلسفۀ حکومت و محروم از اندیشۀ پویا از سلسله های ترک ترسیم می کند و سرداران ترک را عامل توقّف آزادگی و فضای علم و اندیشه و تضارب آرا در ایران معرّفی کرده و در کنار آن برخی چهره های به زعم خود ایرانی، همکاری کننده با سلسله های ترک را مورد حمله قرار میدهد.