نقد ماهیت و مؤلفه های معرفتی دینی و امر سیاست در اندیشۀ عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
7 - 36
حوزه های تخصصی:
هجوم مغولان به ایران سومین تجاوز بزرگ به کشور بود که برای مدتی طولانی بر تمامی امور سیطره یافت. مغولان برخلاف یونانیان و اعراب هیچ ویژگی تمدنی و دینی نداشتند؛ به همین دلیل به شاکله جامعه ایران که سیاست و دیانت بود، آسیب بزرگی وارد ساختند. حکومت در طول تاریخ ایران در کنار دین قرار داشت و شاه در فرهنگ ایرانی حافظ کشور و دین رسمی بود، اما در دوره ایلخانان مغول حکومت در اختیار صحراگردانی بود که به سیاست نگاه بدوی داشتند. همچنین آنان برخلاف اعراب مسلمان در پی حاکم کردن دین نبودند. چنین نگاهی موجب شد سیاست و دیانت در ایران به انحطاط دچار شود؛ وضعیتی که در توصیف برخی متون فارسی با ابتذال پیوند می خورد. این آسیب که ریشه در گذشته و قرن پنچم قمری داشت، با حاکمیت مغولان به وضعیت اسفناکی رسید. ویژگی این آسیب، فقدان خرد در جامعه و به تبع آن در سیاست و دیانت بود. عبید زاکانی یکی از نخبگان ادب و فرهنگ فارسی است که در آثار خود این آسیب منجر به انحطاط و ابتذال را تصویر کرده است. در این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شده است ویژگی ها و پیامدهای چنین آسیب و انحطاطی از نگاه عبید زاکانی بررسی شود. یافته های این مقاله حاکی از آن است که عبید زاکانی را می توان اندیشمند انحطاط نامید؛ اندیشمندی که نه تنها آسیب را توصیف کرد، بلکه برای آن راه حل دارد. خرد و عدالت راه حل او برای رهایی از انحطاط و ابتذال است. با فقدان این دو مؤلفه، اخلاق جامعه بزرگ ترین قربانی است. آنچه عبید تصویر کرده، در دوره حاکمیت آل مظفر و از نتایج حمله مغول است. درواقع، انحطاط نتیجه تجاوز در بلندمدت است.