زیست مشترک و جهت گیری متفاوت در بافت سیاسی - اجتماعی کردستان (با تأکید بر دهه های شصت و هفتاد میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 166
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل زمینه های شکل گیری جریان های اجتماعی_ سیاسی کردستان ایران در با استفاده از نظریه توسعه ناموزون و مرکب است. سوال اصلی پژوهش چنین بوده که کردستان ایران در دوره پهلوی با وجود ضعف شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چگونه امکان شکل گیری جریان هایی در بافت اجتماعی سیاسی را فراهم نمده است؟. دیدگاه غالب در امر توسعه به معنای کلی، حکم می کند که سطحی از توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای شکل گیری جریان های سیاسی اجتماعی لازم است، پس چگونه است که در کردستان ایران در عین وضعیت توسعه نیافتگی، با شکل گیری و تعدد جریان ها مواجه هستیم؟ روش مورد استفاده در این پژوهش، روش جامعه شناسی تاریخی است که متاثر از توالی اصطلاحات درونی خود ایده توسعه ناموزون و مرکب یعنی ناموزونی، ترکیب، توسعه به پیش رفته است. با توجه به مباحث نظری و مطالعات انجام گرفته در مورد کردستان ایران دهه های ۴۰ و ۵۰ ش/ ۶۰، ۷۰م. دست به گزینش داده ها و مباحث زده شده و از اعتبار نظری برآمده از میزان انطباق یافته ها با داده های تاریخی سود جسته ایم. نتایج نشان می دهد که منطق شکل گیری جریان های اجتماعی سیاسی در کردستان ایران نه با ارجاع به تغییرات درون/ بیرونی جامعه کردستان، بلکه براساس تعامل و همزیستی آن با جوامعی شکل گرفت که به لحاظ توسعه ای کردستان ایران وضعیت همزمانی های ناهمزمان قرار داشته است. بنابراین شکل گیری و بعدا تلاقی جریان ها با هم در کردستان ایران در این موقعیت تاریخی را می توان از سویی ناشی از شلاق ضرورت بیرونی در یک وضعیت ناهمزمان با سیار نقاط و امتیاز عقب ماندگی کردستان در یک وضعیت همزمان با امر بین الملل دانست که این امر با ترکیب و جانشینی امر بین الملل با امر درونی کردستان ایران ممکن گشته است.