رابطه بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و هم جوشی شناختی در زنان متاهل نقش واسطه ای گسلش عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
267 - 276
حوزه های تخصصی:
دلزدگی زناشویی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است که زندگی زناشویی را با چالش جدی مواجه کرده و در صورت تداوم می-تواند منجر به طلاق شود. دلزدگی زناشویی می تواند تحت تأثیر روابط عاطفی و انتظارات زناشویی زوجین باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 295 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1388)، مقیاس خود متمایزسازی اسکورون (2000) و مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) بود. نتایج نشان داد مدل تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی بر دلزدگی زناشویی، اثر مستقیم دارند. همچنین، گسلش عاطفی نیز بر دلزدگی زناشویی اثر مستقیم داشت. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی اثر معناداری دارند. بر اساس نتایج همجوشی شناختی و انتظارات زناشویی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی موثر هستند. از این رو، با تدوین برنامه هایی جهت کاهش انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی و گسلش عاطفی در افراد، می توان انتظار کاهش دلزدگی زناشویی را در آنان داشت.