درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات حوزه روانشناسی نشان داده اند که داشتن تجارب آسیب زای دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری در بزرگسالی داشته باشد. از طرفی عدم ارضای نیازهای روانشناختی منجر به تجربه درد هیجانی گردیده که جز از طریق عمق بخشی به پردازش هیجانی و دسترسی به تجربیات مربوط به آسیب امکان پذیر نمی باشد. با این حال تا کنون پژوهش عمیقی در جهت درک درد هیجانی زنان آسیب دیده از دوران کودکی در ایران انجام نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بود. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد. نمونه مورد مطالعه 10 نفر از زنان شهر تهران که دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری هدفمند و با شرکت کنندگان در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها، کلمه به کلمه پیاده شد و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی (مارو و همکاران، 2015) مورد تجزیه قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش دو مضمون اصلی و زیرمضمون های فرعی شامل: 1) ترس (ترس از ناامنی، طرد شدگی، رهاشدگی، پاسخ نگرفتن نیازها، ازدست دادن، ترس از آسیب، نداشتن حامی) 2) شرم (بی ارزشی، ناتوانی، بی کفایتی، حقارت، کهتری، تقصیر/احساس گناه، دوست نداشتنی بودن، ناپاکی/کثیفی) شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، زنان و دخترانی که در سنین زیر 18 سال در یکی از زمینه های آسیب (جنسی، جسمی، عاطفی، غفلت) تجربه داشته اند، در بزرگسالی درد هیجانی شرم و ترس را تجربه می کنند.