سرمایه فرهنگی زنان و ساختار توزیع قدرت در خانواده (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
105 - 123
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر براساس این فرض انجام گرفته است که برخورداری هر چه بیشتر زنان از سرمایه فرهنگی می تواند موقعیت آن ها را در خانواده بهبود بخشد و مطالبات آن ها را بالا ببرد. جهت بررسی فرض مذکور، داده های مورد نیاز با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسش نامه و با انتخاب نمونه ای 385 نفری از زنان متأهل ساکن شیراز به دست آمد. روش نمونه گیری، تصادفی چند مرحله ای و تصادفی ساده بود و برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها روش های آماری ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان دهنده وجود رابطه معنا دار بین انواع سرمایه فرهنگی (نهادینه، تجسم یافته و عینیت یافته) با قدرت زنان در خانواده است؛ بدین معنا که با افزایش انواع سرمایه فرهنگی در زنان، قدرت آن ها نیز افزایش می یابد. همچنین از بین متغیرهای زمینه ای تحصیلات مرد، اشتغال زن و بعد خانواده با قدرت زنان ارتباط معناداری را نشان داده است. نتایج ضریب رگرسیونی نشان می دهد که 3 متغیر اشتغال، تعداد اعضای خانواده و سرمایه فرهنگی به ترتیبِ میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشته اند وارد معادله شده و در مجموع 40 درصد از واریانس متغیر وابسته را توضیح داده اند (40 / 0R2= ).