طراحی الگوی فرهنگ پذیری منابع انسانی در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف : پژوهش حاضر به دنبال طراحی الگوی فرهنگ پذیری منابع انسانی در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی در دانشگاه بوعلی سینا بود. روش : روش پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت روش، توصیفی و از نوع تفسیری - پیمایشی محسوب می شود. بعلاوه، پژوهش حاضر از نظر نحوه گردآوری و نوع داده ها از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی- کمی) است. جمع آوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 18 نفر از خبرگان علمی و اجرایی و در بخش کمّی از طریق پرسشنامه و نظرسنجی از 400 نفر از کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. در بخش کیفی، تجزیه وتحلیل داده ها مبتنی بر روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی، مبتنی برتکنیک مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد . یافته ها : پس از پیاده سازی متون مصاحبه، ۱۵۲ عبارت کلیدی و ۶۳ مضمون پایه، استخراج گردید که در ۱۱ مضمون سازمان دهنده دسته بندی شدند و در نهایت، با طبقه بندی محتوایی این مضامین، دو مضمون فراگیر حاصل شد . ابعاد فرهنگ پذیری منابع انسانی در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی در دانشگاه بوعلی سینا، شامل دو بُعد فرهنگ پذیری فردی با ۶ مؤلفه (نگرش فرهنگ پذیری، هویت پذیری فرهنگی، خودتوسعه ای فرهنگی، تاب آوری فرهنگی، الگوسازی فرهنگی و دلبستگی فرهنگی) و بُعد فرهنگ پذیری اجتماعی با 5 مؤلفه (ظرفیت سازی فرهنگی، انعطاف پذیری فرهنگی، جامعه پذیری فرهنگی، مشارکت فرهنگی و انضباط فرهنگی) است. نتیجه گیری : ضروری است مدیران دانشگاه بوعلی سینا در راستای برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های فرهنگی خود به ابعاد و مؤلفه های فرهنگ پذیری منابع انسانی در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی توجه نمایند.