عباس بخشی پوررودسری

عباس بخشی پوررودسری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

رابطه سیستم های مغزی- رفتاری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجیگری صفات تاریک شخصیت

کلید واژه ها: سیستم های مغزی - رفتاری خوشه B اختلالات شخصیت صفات تاریک شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 431 تعداد دانلود : 537
زمینه و هدف: به نظر می رسد یکی از عوامل مهم تاثیرگذار در اختلالات خوشه B شخصیت، سیستم های مغزی- رفتاری و صفات تاریک شخصیت است بنابراین هدف پژوهش حاضر رابطه سیستم های مغزی -رفتاری گری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجی گری صفات تاریک شخصیت می باشد. روش پژوهش: طرح این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر کنترل متغیرها، یک روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 450 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابعاد تاریک شخصیت یوسفی و ایمان زاد (1397)، مقیاس تجدید نظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009) و آزمون بالینی چند محوری میلون (1970) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سیستم فعالساز رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سیستم بازداری رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه منفی وجود دارد. بین صفات تاریک شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی رابطه مثبت وجود دارد (05/0 > p). بین سیستم بازداری رفتاری و جنگ و گریز گری با صفت تاریک ماکیاولیسم رابطه منفی وجود دارد (05/0 > p). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی معنی داری در رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اختلالات شخصیتی دارند (05/0 > p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که توجه به متغیرهای سیستم های مغزی رفتاری و صفات تاریک شخصیت نقش مهمی در اختلالات شخصیتی دارند.
۲.

بررسی روابط ساختاری دگماتیسم، سبک هویت، تعهد و ایمان مذهبی در جامعه جوانان

تعداد بازدید : 525 تعداد دانلود : 236
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی روابط ساختاری جزم اندیشی(دگماتیسم)، سبک های هویّت، تعهّد و ایمان مذهبی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. فرض بر این است که افرادی که از نظر سبک شناختی، جزم اندیش اند به احتمال بالاتری سبک هویّت هنجاری اختیار می کنند، تعهد زیادی به باور هایشان دارند و در نتیجه نسبت به ایمان مذهبی پذیرا تر هستند. روش پژوهش : پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. به این منظور 160 نفر از جوانان 20 تا 35 ساله از شهر تبریز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس بازنگری شده ی دگماتیسم روکیچ ، نسخه پنجم پرسشنامه سبک هویّت برزونسکی و پرسشنامه ی قدرت ایمان مذهبی سانتا کلارا، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، تحلیل و پردازش داده ها، نرم افزار های آماری SPSS-ver.25 و SPSS Amos-ver.24 مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها : ارزیابی مدلی که براساس فرضیه ترسیم شده بود، نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (94/0= CFI ، 95/0= GFI ، 89/0= NFI ، 081/0= RMSEA ). همبستگی متغیّر های پژوهش به صورت متناظر با مدل نیز معنی دارند (در سطح معنی داری 05/0> p ). نتیجه گیری : یافته های پژوهش علاوه بر حمایت از مدل فرضی، نشان می دهند جزم اندیشی به عنوان یک سبک شناختی چگونه در تشکیل هویّت افراد و سنخ باور های آن ها تاثیر گذار است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان