فاطمه حسینی شکیب

فاطمه حسینی شکیب

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

انیمیشن مستقل و متریالیستی به مثابه تروما، مطالعه موردی آثار رابرت بریر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تروما حافظه انیمیشن تجربی انیمیشن ساختارگرا/متریالیستی رابرت بریر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۵۵
در طی دهه های اخیر مسئله روان زخم و نحوه بیان و بازنمایی تجربه تروماتیک با استفاده از تمهیدات ساختاری و تصویری ویژه، مسئله ای مهم در مطالعات حافظه و سینما شمرده می شود. در این راستا، فیلم آوانگارد و کشف قابلیت ها، نوآوری ها و فرم فلاشبک وار این گونه از فیلم سازی، مبحثی جالب توجه هست که در اغلب این قبیل مطالعات بدان پرداخته شده است. ازاین رو این پژوهش برآن است تا با شناخت و معرفی آثار آوانگارد و تأثیرات آن ها بر آثار پس از خود، قابلیت های بالقوه موجود در فیلم و انیمیشن ساختارگرا، ارتباط و مشابهت آن با حافظه آسیب دیده و چگونگی خلق تجربه اداراکانه جدید را مورد کنکاش قرار دهد. در این راستا ابتدا با تکیه بر دیدگاه روانشناسان و نظریه پردازان حوزه تروما مانند کریس بروین و کتی کاروت، مشخصه های این حافظه غیریکپارچه، تکه تکه و پنهان، تعیین گردد. پس از آن در ارتباط بین فلاش بک ذهنی و فلاش بک فیلمی در مباحث مورین توریم و با استفاده از نظریات برخی از نظریه پردازان فیلم آوانگارد چون پ.آدامز سیتنی و پیترگیدال، به بررسی شاخصه های فیلم متریالیستی و ساختارهای مشابه آن با این حافظه آسیب دیده می پردازیم. در پایان پژوهش نیز تلاش می شود تا مشابهت مشخصه های تصاویر ذهنی برآمده از رویداد و فضای تروماتیک با ویژگی های فلاشبک وار فیلم های آوانگارد و متریالیستی رابرت بریر به تفصیل بیان گردد.
۲.

بررسی تطبیقی الگوی سفر قهرمان کریستوفر ووگلر در انیمیشن های میازاکی و دوره رنسانس دیزنی مطالعه موردی پری دریایی، دیو و دلبر ، همسایه من توتورو و شهر اشباح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سفر قهرمان کریستوفر ووگلر رنسانس دیزنی میازاکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۹۷
الگوی سفرقهرمان ووگلر، الگویی شناخته شددرفیلمنامه نویسی هالیودی است.باتوجه به همزمانی همکاری ووگلردرپروژه های دیزنی باشکل گیری آنچه رنسانس دیزنی خوانده میشودو پیروی انیمیشنهای متاخردیزنی از این ساختار،این مقاله قصد داردپس ازبررسی ساختارسفرقهرمان زن دردوانیمیشن محبوب دوره رنسانس دیزنی  - پری دریایی(1989)،دیو و دلبر(1991)و دو انیمیشن محبوب میازاکی - همسایه من توتورو(1988) ، شهر اشباح(2001) ، بررسی کندکه سفر قهرمانان زن میازاکی چه تفاوتی با قهرمانان زن دیزنی دارد و چه وجوه تفارقی میان این دو دسته انیمیشن است که روایت میازاکی را از دیزنی متمایز کرده و باعث میشودتجربه این انیمیشنهابرای مخاطب متفاوت باشد.این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و مشخص می کند با وجود تطابق روایت میازاکی با الگوی سفر قهرمان،پدرسالارانه نبودن جهان میازاکی، وجود شخصیت های مکمل زنی که درسفر قهرمان زن اثر گذارند،نبود آنتاگونیست سنتی که در تمام داستان نقاب سایه را به چهره می زند،فعال بودن قهرمان زن در تمام طول سفر،تحول بیشتر آنها و متنوع بودن اکسیر قهرمان از عواملی هستندکه سفر قهرمانان زن میازاکی را از دیزنی متمایز می کند.همچنین استفاده از نقاط اوج آرام در برابر نقاط اوج فیزیکی دیزنی که درآنها سایه نابود می شود، تجربه متفاوتی را برای مخاطب رقم می زند و شخصیت،روایت و جهان میازاکی را از دیزنی متمایزمی کند.
۳.

تحلیلی بر نظریه خودآگاهی در جنگل جهان زیرین کلاریسا پینکولا استس: مطالعه موردی انیمیشن قلعه متحرک هاول (۲۰۰۵) اثر هایائو میازاکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سفر قهرمان زن خودآگاهی در جنگل جهان زیرین قلعه ی متحرک هاول هایائو میازاکی کلاریسا پینکولا استس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۴۳
الگوی «اسطوره ی یگانه» یا صورت تغییر یافته ی آن الگوی سفر قهرمان، الگویی بسیار شناخته شده میان نویسندگان و فیلم نامه نویسان است و بسیاری از آثار بزرگ جهان بر اساس این الگو نوشته شده یا بر آن منطبقند. این مقاله قصد دارد کمبودها و ناکاملی های الگوی جوزف کمپبل برای قهرمانان زن را مورد بررسی قرارداده و پس از بررسی مدل های مختلف سفر قهرمان زن، با معرفی الگوی «خودآگاهی در جنگل جهان زیرین» استس (۱۳۹۸) به تحلیل سفر قهرمان زن انیمیشن قلعه ی متحرک هاول (میازاکی-۲۰۰۴) بر اساس این الگو بپردازد. با مقایسه الگوی سفر قهرمان کمپبل و الگوی زن وحشی استس تلاش می شود به سوالات اصلی پژوهش درباره تفاوت های ظاهری و فراتر از آن تفاوت های معنایی و رویکردهای متمایز در جهان بینی دو الگو پاسخ داده شود. این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و مشخص می کند که گرچه مسیر رشد قهرمان زن داستان، سوفی، در این انیمیشن با الگوی استس همخوانی دارد، میازاکی در روایت خود این الگو را برای قهرمان مرد تغییر داده و با عمیق تر کردن سفر قهرمان مرد و ترکیب آن با الگوی سفر قهرمان کمپبل، غنای کار را افزایش داده و در مقایسه با مدل های انیمیشن غربی، مدل متفاوت، پیچیده تر و جذاب تری هم از قهرمان زن و هم از قهرمان مرد برساخته است.
۴.

تحلیل صحنه های ترانه در فیلم های موزیکال برمبنای روایت شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلتمن راوی سینمایی روایت ساختارگرایی فیلم موزیکال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۰
در صحنه های ترانه در فیلم های موزیکال بعضی از اسلوب ها و قواعد حاکم بر صحنه های دیگر واژگون می شوند. آلتمن عقیده دارد در این صحنه ها قوانین واقع گرایانه و چارچوب علّی داستان محو می شود و شخصیت از بند محدودیت ها و مسئولیت های دنیای خود رها می شود و به نوعی تغییر ماهیت می دهد. در این پژوهش نظری، نگارندگان کوشیده اند نشان دهند، برخلاف نظر آلتمن، ماهیت شخصیت ها و قوانین دنیای داستان در صحنه های ترانه تغییر نمی کند. بدین منظور، برمبنای مفاهیم لایه های روایی ژنت و راوی سینمایی چتمن در حوزه روایت شناسی ساختارگرا، استدلال می شود که در صحنه های ترانه ماهیت عناصر داستانی (شخصیت، علیت، و منطق دنیای داستان) ثابت می ماند و، در عوض، شیوه روایتگری و کارکرد های راوی سینمایی تغییر می کند. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی است با کاربرد منابع کتابخانه ای و بررسی موردی فیلم ها. در این پژوهش مدلی برای تحلیل جنبه های داستانی و غیرداستانی یک صحنه ترانه پیشنهاد و اجراهای موزیکال برمبنای آن دسته بندی می شود. سرانجام، بررسی می شود که در هر دسته کدام جنبه های صحنه ترانه داستانی و کدام مربوط به راوی سینمایی و سطح گفتمان است. با الگوی تدوین شده می توان استدلال کرد که در فیلم های موزیکال، به اندازه سایر ژانرها، منطق داستانی، واقع گرایی، و روابط علت و معلولی برقرار و استوار است.
۵.

بررسی ساختاری انیمیشن تلویزیونی، و ارائه الگوی تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انیمیشن انیمیشن تلویزیونی انیمیشن ایران عناصر ساختاری تحلیل متن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۳۷
  تولیدات انیمیشن به سه دسته عمده، انیمیشن تجربی، انیمیشن سینمایی و انیمیشن تلویزیونی تقسیم می شود. با توجه به گستردگی رسانه تلویزیون، انیمیشن تلویزیونی بازار وسیعی را به خود اختصاص داده است. این تحقیق بر این پیش فرض استوار است که عدم شناخت نسبت به "عناصر ساختاری"، تفاوت ها، ویژگی ها و کارکردهای انواع انیمیشن، باعث عدم برقرای ارتباط با مخاطب می گردد. براساس نظریه ساختارگرایی، با برقراری ارتباط بین اجزا (عناصر بیانی)، می توان به یافتن "معنی (پیام)" و دلالت هایی که در یک فیلم وجود دارد، رسید. بنابراین، فیلم و روایت آن را، نوعی ساختار یا به بیان دیگر، شیوه ای خاص برای تلفیق اجزا و پدید آوردن یک کل می توان تلقی کرد. هدف از این تحقیق، ارائه مدل و الگویی جامع، با توجه به نظرات فرنیس، بوردول و دیگران، برای بررسی عناصر ساختاری (نظام های نشانه شناسی) و تحلیل متن انیمیشن تلویزیونی است. بنابراین، شناخت و چگونگی عناصر ساختاری انیمیشن تلویزیونی، مسئله این تحقیق می باشد. این تحقیق برای رسیدن به نتیجه و طراحی الگویی جامع، عناصر ساختاری را، به عناصر ساختاری- بیانی ویژه انیمیشن، عناصر ساختاری متن دراماتیک (فیلمنامه)، عناصر ساختاری طراحی بصری، عناصر ساختاری طراحی صوتی و عناصر ساختاری تدوین تقسیم و با روشِ توصیفی- تحلیلی آنها را بررسی نموده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان