گونه های مطالعات مستشرقان درباره اسلام و آسیب شناسی مطالعات آنها
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
42 - 77
حوزه های تخصصی:
تحلیل اسلام و آموزه های آن برای مستشرقان جذابیت علمی داشته و به ویژه پس از انقلاب اسلامی ایران توجه به آموزه های اسلام و امامیه رشد فزاینده ای به خود گرفت تا جایی که برخی از محققان عبارت«شرق پژوهی» را مترادف با «اسلام پژوهی» دانسته اند. از طرف دیگر بررسی آموزه های دینی روش و سبکی را می طلبدکه از آن باعنوان«روش شناسی مطالعات دینی» نام برده اند. دانشوران شرق پژوه تلاش دارند تا از این روش ها در تحلیل آموزه های مهدوی بهره برند اما در مطالعات دین پژوهانه و به ویژه نگرش به آموزه های دینی دیگران، نیاز به رعایت اسلوب و مبانی مورد قبول آن هاست و به عبارتی یک محقق موظف است حداقل هایی را در تحقیق آموزه های دیگران رعایت کند. این نوشتار تلاش دارد تا با روش تلفیقی و داده پردازی توصیفی –تحلیلی، به این سوالات پاسخ گوید که روش مطالعات اسلامی در غرب چیست؟ و چه آسیبی در نظریه های ارائه شده در برخی آموزه-های مهدویت از طرف مستشرقان وجود دارد؟نگارندگان معتقدند که با توجه به فزونی مطالعات-اسلامی و امامیه درغرب نیاز به شناخت روش مطالعات آنان امری ضروری است و با شناخت آسیب های روشی در مطالعات اسلامی غربی، می توان به سهولت نقد آراء مستشرقان را صورت داد و مشخص نمود که اشکال اساسی در تحلیل آموزه های امامیه از جانب آنان چیست؟ نتایج حاصله از بحث چنین است که مستشرقان عموما از روش تاریخی نگری بهره برده و تحقیقات آنان دچار آسیب-هایی مانند: «تعمیم دادن یک واقعه» ،«عدم توجه به اعتبار متون» ،«برداشت آموزه از کتب دیگران»،«عدم تسلط به زبان عربی» ،«خلط میان اسلام و جامعه مسلمانان» و «عدم توجه به قواعد برداشت آموزه از منابع دینی» است.