اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر بوکان بود. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. روش ها: نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از میان دانش آموزان دخنر پایه هفتم شهر بوکان انتخاب و به صورت دردسترس در گروه های آزمایش (آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی) و گواه گمارده شدند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی قرار گرفتند. در طی این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ (2010) و پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر (2001) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS 23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی در کاهش سطح تفکر ارجاعی و افزایش یادگیری خودراهبر دانش آموزان اثربخش است.