جزئی نگری در مثنوی مولوی بر اساس نظریۀ اخلاق مراقبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق مراقبت نظریه اخلاقی نوینی است که برپایه اصول مراقبت و مسئولیت تعریف شده و کرول گیلیکان آن را در تقابل با اخلاق سنتی بینان نهاده است. وی روش کلبرگ را در رشد قضاوت اخلاقی کودکان به کار گرفت و آن را مبتنی بر سه محور جزئی نگری، جانبداری و عاطفه گرایی استوار کرد. به طوری که اخلاق سنتی تکلیف گرا و نتیجه گرا را رد کرد و آن را ناقص و مردسالارانه شمرد. در این مقاله، با روش تحلیلی توصیفی، ابتدا با تبیین نظریه اخلاق مراقبت، محور جزئی نگری اصول قضاوت اخلاقی مولانا در مثنوی بررسی می شود. با تعمق در اشعار و داستان های مولانا این نتیجه حاصل شد که این عارف اخلاق مدار با جهان بینی دینی و عرفانی خود که در تعالیم اسلامی ریشه دارد، بین عقل و عاطفه تعادل اخلاقی ایجاد کرده و نظریه اخلاق مراقبت را در کلام خود به کار برده است. وی فراتر از جنسیّت و زمان، با اشاره به جزئی ترین اصول اخلاقی مانند ریا، تجاوز، غیبت، فساد، نفاق، تقلید و... عواقب رعایت نکردن این اصول را قضاوت می کند. مخاطبان اصلی وی در این مقوله، ارکان سیاسی حکومت، عالمان و فقیهان، شاعران، مداحان و دلقکان، طبقات عامه مردم، کج فهمان، صوفیان و زاهدان دروغین و شخصیت های دروغین هستند. گفتنی است بیشترین بسامد در طبقه صوفیان و زاهدان دروغین است و مولانا به نقد تزویر، ریا، نفاق و فساد در آن می پردازد.