کاربردی شدگی و دستوری شدگی گفتمان نمای «یعنی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، مطالعه ای درزمانی و داده بنیاد است که با هدفِ بررسی انواع معانی کاربردشناختیِ گفتمان نمای «یعنی» در سطح دستور معترضه (موقعیت گفتمان) و سیرِ تحول این معانی در گذر زمان (از سده چهارم تا چهاردهم ه. ق.) انجام شده است. مبنای انجام این پژوهش، دیدگاه تراگوت و داشر (2002) درباره طیفِ ذهنی شدگیِ «معنای غیرذهنی> ذهنی> بیناذهنی» است. برای گردآوری داده ها، پس از انتخاب دو اثر ادبی از هریک از سده های نام برده، همه موارد وقوعِ «یعنی» از این متون به صورت دستی استخراج شد تا داده های به دست آمده، در چارچوب موردنظر تحلیل و بررسی شود. داده های پژوهش نشان می دهد که گفتمان نمای «یعنی» در سطح دستور معترضه، معانی کاربردشناختیِ جدیدی همچون معانی متنی، ذهنی و بیناذهنی کسب می کند و از معنای گزاره ایِ خود فاصله می گیرد. این موضوع دال بر این است که این گفتمان نما پس از کاربردی شدگی و انتقال به سطح دستور معترضه، از رهگذر دستوری شدن، معانی جدیدی می یابد و هرچه بیشتر از معنای گزاره ایِ اولیه خود فاصله می گیرد و دستوری و دستوری تر می شود. به علاوه، کسب معانی جدید ترتیب خاصی دارد؛ به این صورت که ابتدا معانی متنی سپس معانی ذهنی و درنهایت، معانی بیناذهنی پدید می آیند.