بررسی نابرابری های آموزشی سیستان و بلوچستان در مقایسه با شاخص های کشوری و ارائه الگویی برای تحقق عدالت آموزشی با تأکید بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین دلایل نابرابری های آموزشی سیستان و بلوچستان در مقایسه با شاخص های کشوری و ارائه الگویی برای تحقق عدالت آموزشی با تأکید بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی با روش نظریه زمینه ای در بازه زمانی 1397 تا 1398 در استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل پیشینه و نمونه است که دربرگیرنده نخبگان علمی، استادان دانشگاهی مرتبط با موضوع و معلمان، نخبگان مذهبی اعم از روحانیون و صاحبنظران دینی و رؤسای آموزش و پرورش (رؤسای در دسترس از گذشته تا کنون) از 32 منطقه آموزش و پرورشی است. جمع آوری داده با کمک بررسی اسناد، مصاحبه و پرسشنامه بوده و روایی و پایایی مصاحبه بر اساس نظریه گوبا و لینکلن، و روایی پرسشنامه از نوع محتوایی و صوری و پایایی آن با کمک آلفای کرونباخ 79/0 برآورد شد. داده های این پژوهش با کمک روش کدگذاری، آزمون تک عاملی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشترین تأثیر در بی عدالتی آموزشی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ تخصیص ناعادلانه اعتبارات، کمبود امکانات در جغرافیای وسیع استان و وسعت و پراکندگی درون استانی، و کمترین تأثیر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ کمبود نیروی بومی قدرتمند وکارآمد در سطح تصمیم ها، مطالبه گرنبودن مردم و قوم گرایانه بودن و چنددسته گی مردم در سطح تصمیم ها است.