انسداد معرفتی در نظریه معرفتی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
غرب شناسی بنیادی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
299 - 322
حوزه های تخصصی:
از زمان یونان باستان تاکنون مساله معرفت یکی از دغدغه های محوری در فلسفه محسوب می شود. در عصر مدرن نیز این دغدغه با تاکید بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. از جمله فیلسوفان مهم در عصر مدرن کانت است که با اراِئه نظام معرفتی خود در کنار عقل گرایی و تجربه گرایی رایج در عصر جدید تلاش نمود تا امکان تحصیل معرفت را نشان بدهد. هدف مقاله حاضر تلاش برای نشان دادن این مساله است که آیا نظام معرفتی کانت در دفاع و بیان امکان تحصیل معرفت چه اندازه موفق بوده است. نویسنده با تکیه بر آراء کانت بویژه اثر مهم او "نقد عقل محض" استدلال خواهد نمود که نظام معرفتی کانت علی رغم نشان دادن امکان دستیابی معرفت به نحوی دچار نوعی انسداد معرفتی و شکاکیت به معنای خاص شده است. به نظر می آید انقلاب کوپرنیکی کانت که در آن رابطه ذهن و عین به طرز متفاوتی نسبت به گذشتگان بیان می شود و نیز مطرح نمودن عالم نومن و فنومن سبب می شود تا نظام معرفتی کانت به نوعی به بن بست و شکاکیت معرفتی دچار شود.