علیرضا جوانمردی ادیب

علیرضا جوانمردی ادیب

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بررسی دیدگاه دو شارح هدایه الحکمه در باب صادر نخستین (میبدی و ملاصدرا )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صادر نخستین عقل نفس ابهری میبدی ملاصدرا شرح هدایه الحکمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۳۴۸
قاضی کمال الدین میبدی و صدرالمتألهین شیرازی هر دو بر طبیعیات و الهیات هدایهالحکمه ابهری شرح نگاشته اند و در اغلب موارد به نقد و نظر نسبت به دیدگاههای موجود در باب مسائل مطرح شده پرداخته اند. از جمله این مسائل، مسئله صادر نخستین است که میبدی با تکیه بر «جهات اعتباریه (سلوب و اضافات) بعنوان منشأ صدور کثرات از واجب تعالی» و نیز «صدور افعال از نفس بدون واسطه بدن»، بر صادر نخستین بودن «عقل» اشکال نموده و معتقد است نفس نیز میتواند بلاواسطه از مبدا اول صادر شود. ملاصدرا در ردّ مبادی استدلال میبدی میگوید: اوّلاً، «تحقق سلوب همچون تحقق اضافات در صدق قضایای سالبه متأخر از تحقق واجب تعالی است» و ثانیاً، «نفس تا زمانی که نفس است با قوه و ضعف همراه است و در افعال و تصرفات خویش نیازمند به بدن است». این بیان ملاصدرا در باب عدم صلاحیت نفس برای صادر نخستین بودن، بیش از آنکه با رویکرد و مبانی حکمت مشائی در باب نفس، یعنی «روحانیهالحدوث و روحانیهالبقاء» بودن آن هماهنگ باشد، با رویکرد و مبانی حکمت متعالیه، «جسمانیه الحدوث و روحانیهالبقاء» بودن نفس، هماهنگ است.
۲.

حریت انسانی و عبودیت الهی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس حریت عبودیت حکمت عقل نظری عقل عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۱۴
صدرالمتألهین همانند سایر حکمای اسلامی انسان را در میانه مبدا و معاد نگریسته است، از اینرو در نحوه پیدایش اولیه، در کیفیت سیر وجودی و در بازگشت او بسوی مبدا المبادی سخن گفته است. وی با توجه به مبانی خاص حکمی خود همچون اصالت، تشکیک، بساطت و حرکت جوهری وجود، انسان را در گذرگاه هستی دیده است که سیر وی بعنوان سالک طریق وجود از وجود، در وجود با وجود و بسوی وجود است. در این نحو نگرش، حریت انسانی بعنوان یک ملکه نفسانی و فضیلت اخلاقی، معنایی وجودشناسانه دارد که در پرتو حکمت نظری و عملی دستیافتنی است. از منظر ملاصدرا این مرتبه از وجود برای انسانی متجلی میشود که توانسته باشد اولاً در بعد حکمت نظری، به شناخت صحیح نسبت به وجود و حقیقت وجودی خویش دست یافته باشد و نفس خود را مستعد دریافت و مشاهده معارف حقه از مبادی عالیه گرداند؛ ثانیاً در بعد حکمت عملی، با استیلای قوه عاقله بر قوه شهویه و غضبیه، تعادل را در ارضای خواهشهای این قوا ایجاد نماید. حکیم الهی، همان مؤمن حقیقی است که توانسته به غایت حکمت نظری یعنی نور و غایت حکمت عملی یعنی سعه صدر دست یابد. حریت که بمعنای رهایی از قیود است، در معنای عالی خود یعنی همان عبودیت الهی که گرایش و توجه بسوی مطلق است متجلی میگردد، بگونه یی که سالک از بند رقیت هر آنچه غیر حق است، آزاد و خود را در حق فانی میسازد.
۳.

موت اختیاری در رساله الاصول العشره شیخ نجم الدین کبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نجم الدین کبری الاصول العشره طریقه شطار موت طبیعی موت اختیاری تولد ثانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۲ تعداد دانلود : ۳۱۷
در نظر شیخ نجم الدین کبری «حیات حقیقی»، همان «حیات معنوی» است؛ حیاتی که برون رفت از ظاهر بسوی باطن، فنا شدن در حق و بقا یافتن به بقای او، و نیز بازیافتن حق است در هر آنچه که رنگ و نامی از هستی و زندگانی دارد. وی که از جمله پیران طریقت است، با توجه به یافته های خویش در این حیات معنوی به نگارش رساله الاصول العشره پرداخته تا به دستگیری و ارشاد سالکین بپردازد. او در این رساله با بهره گیری از آموزه های وحیانی و نیز بکارگیری سنت پیامبران و اولیای حق، دستور العملهایی را برای سالکینی که قصد دست یافتن بدین مرتبه از زندگانی را دارند، وضع نموده و طریقه مختار خویش را «طریقه شطار» نامیده که بر پایه «موت اختیاری» است و دارای اصول دهگانه توبه، زهد، توکل، قناعت، عزلت، ذکر، توجه، صبر، مراقبه، رضا میباشد. موت اختیاری سالک از «توبه» آغاز میگردد؛ این اصل نه تنها «سر آغاز تولد ثانی» است بلکه «شرط لازم ادامه حیات معنوی» نیز هست، بدین نحو که سالک پس از ادای حق هر مقام، تا رسیدن به مقام توحید حقیقی از هر منزل و مقامی بوسیله توبه بدر خواهد شد. چنین سالکی که توانسته با عنایت حق تعالی و ارشاد پیر طریقت و نیز کوشش خویش «تولد ثانی» بیابد، پس از پیمودن منازل و مقامات معنوی متخلق به اخلاق الهی میگردد و در اوج این حیات به «مقام وصول و فنای در حق» که بالاترین معنا از معنای توحید است، دست می یابد. اساس بودن «موت اختیاری» در این رساله، علاوه بر اذعان ابتدایی شیخ، بخوبی از اصرار وی در خلال توضیح اصول دهگانه با واژه «خروج» و نیز مقایسه این نحوه خروج با «موت طبیعی» پیداست، لذا در پیوند موت اختیاری بعنوان اساس طریقه شطار با اصول دهگانه میتوان گفت که شیخ نجم الدین براساس آموزه های رساله الاصول العشره نه تنها از یک موت و تولد اختیاری بلکه از چندین موت و تولد اختیاری دیگر متناسب با هر منزل و مقام سخن بمیان آورده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان