مقایسه انتقادی نقش احساس در قضاوت های اخلاقی بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی و پنج نظریه مرتبط در باب روانشناسی اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
65 - 88
حوزه های تخصصی:
برای حدود 2000 سال فضای غالب در گفتمان اخلاق، فضای حاکمیت عقل و عقلانیت بوده است و تاثیر پذیرفتن از احساس در اخلاق، نوعی ضعف به حساب می آمده است. از سال 2000 میلادی به بعد با پیشرفت علم عصب شناسی و ورود آن به حیطه بررسی قضاوت های اخلاقی، مجال جدیدی پیش روی محققین اخلاق گشوده شد و به آنها اجازه داد تا علاوه بر بحث های فلسفی، بحث های تجربی را نیز در نظریه پردازی درباره نقش احساسات در اخلاق مطرح نمایند. این پژوهش با روش توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای تلاش می کند تا پنج نظریه اصلی در ارتباط با نقش احساسات در اخلاق، یعنی عقل گرایی، مدل پردازش دوگانه، مدل شهود گرایانه اجتماعی، احساسات گرایی نوین و مدل ترکیبی را مورد بررسی قرار می دهد. در ادامه دیدگاه علامه طباطبائی به عنوان فیلسوفی که برای اول بار در فضای اسلامی از نقش احساسات در اخلاق سخن گفته، به صورت تطبیقی با دیدگاه های موجود مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نقاط ضعف و قوت آن نشان داده می شود.