توران خرسندپور

توران خرسندپور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

الگوی ساختاری باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان: نقش واسطه ای تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باورهای غیرمنطقی ویژگی های شخصیتی عزت نفس تفکرانتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۷۴۲
زمینه: «تفکر انتقادی» فرآیندی است که به منظور تفسیر و ارزیابی اطلاعات و تجربیات مورد استفاده قرار می گیرد. اما مسئله اصلی این است، آیا تفکر انتقادی می تواند بین باورهای غیرمنطقی و ویژگی های شخصیتی و عزت نفس نقش واسطه ای داشته باشد؟ هدف: ارائه مدلی برای پیش بینی باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان با نقش میانجی گری تفکرانتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود و جامعه آماری 20984 هزار دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه 375 نفر برآورد شد که به صورت تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی خرسندپور، رضاخانی و شریفی (1399)، ویژگی های شخصیتی نئو مک کری و کاستا (2004)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و تفکرانتفادی ریتکس (2003) پاسخ دادند. نتایج به وسیله ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار spss و amos تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین ویژگی های شخصیتی، روان رنجورخویی به صورت مثبت و بازبودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی به صورت منفی می توانند باورهای غیرمنطقی را پیش بینی کنند. عزت نفس و تفکرانتقادی نیز به صورت منفی باورهای غیرمنطقی را پیش بینی می کنند. یافته ها حاکی از آن است که تفکرانتقادی می تواند رابطه بین باز بودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی با باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی؛ و رابطه بین روان رنجورخویی و باورهای غیرمنطقی را به صورت مثبت میانجی گری کند. همچنین تفکرانتقادی می تواند رابطه بین عزت نفس و باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی میانجی گری کند. در مجموع نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی، عزت نفس و تفکرانتقادی می توانند 36 درصد واریانس باورهای غیرمنطقی را تبیین کنند (0/05 > P ). نتیجه گیری: تفکر انتقادی می تواند نقش واسطه ای بین باورهای غیرمنطقی با ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان داشته باشد. از جمله دستاوردهای این پژوهش می تواند ترغیب درمانگران به ایجاد راهکارهایی برای تغییر در شناخت، افکار، عملکردها، عواطف و شناخت ابعاد شخصیتی دانشجویان به عنوان قشر جوان و فرهیخته جامعه باشد.
۲.

بررسی تأثیر آموزش شیوه های فرزند پروری به والدین دارای کودکان با مشکلات عاطفی-رفتاری 6 تا 8 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: شیوه های فرزند پروری والدین مشکلات عاطفی – رفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۶۵۰
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش شیوه های فرزند پروری به والدین کودکان دارای مشکلات عاطفی – رفتاری اجرا شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران و پسران 6 تا 8 سال مقطع پیش دبستان و دبستان اسلامشهر بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بوده؛ به این صورت که از بین کودکان ارجاع داده شده (به دلیل مشکلات هیجانی و رفتاری) به مرکز مشاوره آموزش وپرورش اسلامشهر و بر اساس مطالعه پرونده این دانش آموزان و با اعلام رضایت والدین جهت محرمانه ماندن اطلاعات و حضور در جلسات درمان، 20 نفر از والدین واجد شرایط این دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار سنجش پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (گودمن، 1997) بود. در گروه آزمایش 6 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) مداخله صورت گرفت. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شیوه های فرزند پروری به والدین بر کاهش مشکلات عاطفی (اضطراب و افسردگی) و مشکلات رفتاری (سلوک و مشکل با همسالان) در کودکان 6 تا 8 ساله بطور معناداری موثر بوده است ((P≤0/01 اما آموزش شیوه های فرزند پروری به والدین در مشکلات بیش فعالی کودکان 6 تا 8 ساله تاثیر معناداری نداشته است((P>0/05.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان