توسعه مدلی جهت ارزیابی اقدامات چابک ساز و پایدارساز در زنجیره تامین (مطالعه موردی زنجیره تامین شرکت صنعتی سمتا)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر توسعه مدلی جهت ارزیابی اقدامات چابک ساز و پایدارساز در زنجیره تأمین در سازمان های صنعتی است. در این تحقیق، محقق به دنبال شناسایی مؤلفه ها و عوامل پایدارساز و چابک ساز در همکاری بین سازمانی است. وجود یکپارچگی، توانمندی استراتژیک به شمار آمده که موجب خلق ارزش برای ذینفعان در زنجیره خواهد شد. زنجیره های تأمین در سال های اخیر به سرعت رشد یافته اند؛ چراکه تمرکز بر عملکرد اقتصادی برای بهینه سازی هزینه ها یا بازگشت سرمایه نمی تواند متضمن توسعه یا پایداری در زنجیره تأمین گردد. از این رو مفاهیم مدیریت زنجیره تأمین پایدار به منظور تأکید اهمیت نگرانی های اجتماعی و زیست محیطی همراه با عوامل اقتصادی در برنامه ریزی زنجیره تأمین ظهور یافتند. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجراء توصیفی – پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 340 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت سمتا می باشد، با استفاده از فرمول کوکران 181 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر از مطالعات کتابخانه ای، از تکنیک دلفی نیز استفاده شده است. در این تحقیق به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده از آزمون کولموگروف- اسمیرنف استفاده شد. با توجه به نرمال نبودن توزیع داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که ارتباط معناداری میان اقدامات چابکی و پایدارساز و میان اهداف و شاخص های عملکردی وجود دارد.