درونی کردن نقش معلمی در قالب کار احساسی (مطالعه موردی؛ شهرستان اسلام آباد غرب)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کار احساسی، از مفاهیم جدیدی است که توسط آرلی راسل هوخشیلد وارد رشته جامعه شناسی شده و گسترش یافته است. در این پژوهش، با استفاده از نظریات هوخشیلد، آشفورث و هامفری، موریس و فلدمن و گراندی، میزان کار احساسی و عوامل مؤثر بر آن در جامعه هدف بررسی گردید. بر اساس نطریه های تحقیق، عوامل مؤثر بر کار احساسی، عبارت است از: سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی و علایق مذهبی. کار احساسی معلمان با توجه به نظریات بیان شده و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در دو بُعدِ سطحی و عمقی مورد سنجش قرار گرفت. سنجش متغیرهای تحقیق، با استفاده از روش پیمایشی، در بین 350 نفر از معلمان شهر اسلام آباد غرب با استفاده از نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان دادند که میانگین کار احساسی معلمان برابر 8/46 برآورد شد که در این میان، میانگین کنش عمقی 84/22 و میانگین کنش سطحی، 6/51 بود، با توجه به اینکه کنش سطحی، بالاتر از کنش عمقی بود و با عنایت به میانگین کمتر از حدمتوسط کار احساسی، می توان اذعان کرد که معلمان جامعه هدف، رغبت بالایی برای درونی نمودن شغل معلمی از خود نشان نمی دهند. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای مستقل توانسته اند حدود 44 درصد از تغییرات کار احساسی معلمان را تبیین کنند.