علی الله دادی هزاوه

علی الله دادی هزاوه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

تحلیل و بررسی نظریهی فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی درباره تصوّر و تصدیق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصور تصدیق حکم علم حصولی فخر رازی خواجه نصیر الدین طوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۲۵۷
تقسیم علم به «تصور» و «تصدیق» از مباحث بنیادی است، اما دو اِشکال به تعریف آن مطرح است، یکی «عدم رعایت ملاکات تقسیم منطقی» که دو مصداق دارد؛ دیگری «تقابل دو مقوله در یک ماهیت». برخی اندیشمندان، اِشکال اول را با لحاظ اعتبارات مختلف در تقسیم، پاسخ گفته اند و در پاسخ به اشکال دوم نیز گفته اند: حکم، لازم تصدیق است و به منزلهی فصل است و معیّت تصوّر و حکم، ذهنی است. فخر رازی، «تصدیق» را مرکّب می داند که از اشکالات آنْ اکتساب تصدیق از قول شارح یا هم از قول شارح و هم از حجّت، و همچنین ناسازگاری آن با وحدت و بساطت علم است. از آنجا که راه حل ها و تلاش اندیشمندان برای رهایی از اشکالات نظریهی تصوّر و تصدیق، ثمری ندارد، استفاده فخر رازی از آنها بی فایده است. افزون بر این، چون مبنای ترکیب تصدیق اِشکال دارد، جواب ها و لوازم مبتنی بر آن نیز اِشکال دارد. بنابراین، فخر رازی در پاسخ به اشکالات موفق به نظر نمی رسد. خواجه نصیرالدین طوسی، «معنا» را مَقسم تصوّر و تصدیق می داند. علم، تنها تصوّر است و تصدیق همان حکم است که فعل نفس است. تصوّر این فعل توسط نفس سبب می شود از مصادیق تصور گردد. انحصار علم در تصورات، منجر به انکار بخش حجّت از منطق می شود و با اصول تقسیم منطقی نیز منافات دارد. بر این اساس، تقسیم علم به اقسام دوگانه، تقسیمی مَجازی و تسامحی می شود. خواجه با معرفی «معنا» به عنوان مقسم، توانست بخش نخست مشکل اول را پاسخ دهد؛ چنان که با یکسان دانستن تصدیق با حکم نیز بخش دوم آن و هم اِشکال دوم که بحثی هستی شناختی است، اساساً قابل طرح نیست.
۲.

واکاوی نقش مبانی هستی شناختی دربرهان صدیقین علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: اثبات خدا برهان صدیقین اعتبارات وجود وجود لابشرط مقسمی مطلق وجود وجود بشرط لا وجود مطلق تشکیک وجود وحدت شخصی وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۸ تعداد دانلود : ۳۳۰
در این نوشتار با ارائه تحلیلی از اعتبارات وجود، برای رسیدن به درکی صحیح از واجب الوجود، معلوم می شود از این اعتبارات، تنهالابشرط مقسمی شایسته اطلاق بر ذات حق است. برای درک معنایی که علامه طباطبایی از واجب تعالی دارند و به لحاظ اهمیت تقریر ایشان از برهان صدیقین، با بررسی در مبانی هستی شناسیتقریر علامه، معلوم می شود ایشان وحدت شخصی وجود را نظری برتر می داند که همان معنای وجود لابشرط مقسمی است. چنانکه تقریر مخصوصی که از دو قاعده مهم فلسفی «صرف الشّیء» و «بسیط الحقیقه» دارند،به خوبی پایبندی ایشان به این نظر را به اثبات می رساند. با تحقیقی جامع، دو تقریر از برهان صدیقین در آثار علامه طباطبایی شناسایی می شود که این دو تقریر در برخی آثار ایشان، در برخیبه عنوان یک برهان اقامه شده اند؛از این رو،کوشیده ایم هرکدام را به صورت جداگانه در قالب قیاس برهانی ارائه کنیم. نبودبازشناسیروشنی از این دو نوع تقریر در آرای ایشان، حتی باعث تفاوت رویکرد شاگردان بزرگوار علامه به برهان صدیقین ایشان شده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان