سبک تفکر اخلاقی درنهج البلاغه و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از معارف اخلاقی تربیتی نهج البلاغه نیازمند فهم مقاصد کلام حضرت علی7 است تا فارغ از تحمیل معنایی، دلالت های کلام آن حضرت روشن شود. این پژوهش با چنین هدفی انجام شده است تا با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی کلمات آن حضرت بپردازد و به کشف خطوط کلی و تفکر کلان امیرالمؤمنین7 در باب اخلاق هنجاری دست یابد و با در نظر گرفتن آن، دلالت های روشی آن را استخراج کند. آنچه در این تلاش به بار آمد، نشان می دهد که آن حضرت7 ملاک بایستگی و نبایستگی یک عمل را در پیامدها و نتایج آن می دانند، به گونه ای که فضایل و رذایل اخلاقی نیز بر اساس غایات آنها، به صدق و کذب اخلاقی متصف می شوند. از سوی دیگر، آن دسته از روایات که موهم دیدگاه فضیلت گرایانه است، نوعی تفکر غایت گرا را نشان می دهد و دلالتی بر فضیلت گرایی محض ندارد. غایت گرایی موردنظر آن حضرت7 از دیدگاه های موجود، ممتاز است، به این دلیل که مبدأ و منتهای این حرکت غایی، توحید است. شاید بتوان نام «غایت گرایی توحیدی» را بر آن نهاد. در باب دلالت های تربیتی نیز آن حضرت برای نیل به غایت گرایی توحیدی از سه نوع اقدام تربیتی استفاده می کردند که بخشی متوجه شرایط مطلوب مربی است، بخشی به ظرفیت های متربی برمی گردد و برخی نیز ناظر به محتوا و ابزار تربیت است.