داوود سیروس

داوود سیروس

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

چالش های قانون گرایی: اعتبار و پایایی قانون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتبار درونی قانون پایایی قانون ویژگی های قانون اعتبار اقتضائی قانون فلسفه قانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۲۰۰
به دلیل وسعت و گستردگی حوزه حقوق و قانون و نیز ماهیت نظری و مفهومی آن، میان صاحب نظران در تعریف چیستی و ماهیّت قانون اتفاق نظر وجود ندارد و این باعث گرایش ادبیات به سمت ویژگی های قانون شده است که در این قسمت توافقات بسیار زیاد است ولی در باره اولویت، اهمیت و یا میزان مرتبط بودن هر ویژگی در شرایط مختلف، توافق زیادی وجود ندارد و جای بحث بسیار دارد. در راستای حل ابهامات در این زمینه، کمک به درک بهتر و داشتن یک سیستم اجرائی منطقی با یک تعریف اولیه از قانون، ویژگی های قانون در سه بُعد کلیِ اعتبار، پایایی و عملی بودن قانون آورده شده است. همچنین اعتبار قانون به دو بُعد اصلی و جداگانه اعتبار درونی و اعتبار اقتضائی قانون، تجزیه و تشریح شده است. در نهایت از سویی اعتبار و پایایی قانون به عنوان ویژگی های ذاتی هر قانون و از سویی دیگر تأکید بر امکان وجود نقص ها در سطوح مختلف قوانین و اثبات ضرورت استقلال در محاکم، نتیجه گیری شده است.
۲.

نسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس سعادت خیر عدالت معرفت فضیلت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۳۳۰۱ تعداد دانلود : ۱۸۹۵
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصه «سعادت گرایی» شناخته می شوند. آموزه بنیادین «سعادت گرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همه فعالیت های آدمی در پرتو این هدف والا، ارج و قرب پیدا می کنند. معمولا گفته می شود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار می کند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیق تری است.در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارایه شده است. بر اساس مدل یکسان انگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی می شوند. در حالی که بر اساس فرضیه کفایت، فضیلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی (فضیلت) مقدمه دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیه فوق یافت می شود، ولی هیچ کدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مساله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، می بایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان