برهم کنش فضای درون و بیرون در فضاهای یادگیری غیررسمی مدارس معماری؛ مطالعه موردی: پردیس هنرهای زیبا و مدرسه عالی مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
13 - 30
حوزه های تخصصی:
امروزه، یکی از موارد مهم در نظام موفق آموزشی، خلق فضای مناسب برای تحقق اهداف یادگیری است. دانش های محیطی ازجمله معماری با بسترسازی مناسب محیط در جهت نیل به یادگیری اثربخش، نقش بسزایی ایفا می کنند. علاوه بر آموزش رسمی، یکی از قابلیت های دانشگاه ها فراهم آوردن بستری برای آموزش غیررسمی در فضاهای باز و بسته است. زندگی اجتماعی دانشجویان در تمام فضاهای رسمی و غیررسمی دانشکده می تواند به طور گسترده ای فرایند یادگیری را تحت تأثیر قرار دهد.
پژوهش حاضر قصد دارد مؤلفه های کیفی برهم کنش فضای درون و بیرون در فضاهای غیررسمی مدارس معماری را بررسی و تحلیل نماید. رابطه بین فضای باز و بسته (بیرون و درون) نه تنها گفتمانی برای فضای معماری به وجود می آورد، بلکه متعهد به ایجاد گفتمانی بین دانشجویان در فضاهای یادگیری غیررسمی است. فضاهای غیررسمی مدارس معماری چگونه فرصت های لازم برای اثربخش ترین شکل یادگیری با استفاده از مؤلفه های کیفی برهم کنش فضای درون و بیرون فراهم می آورد. هدف اصلی ارائه شاخص های مکانی مؤثر بر یادگیری در فضاهای غیررسمی است.
سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود؛ توجه به اصل برهم کنش درون و بیرون در فضاهای غیررسمی چه تأثیری بر طراحی مدارس معماری دارد؟ برای پاسخ دادن به سؤال تحقیق، ضمن گردآوری اظهارات پژوهشگران در مورد نقش محیط ساخته شده در یادگیری غیررسمی، تلاش شده تا با مطالعه کیفی پردیس هنرهای زیبا و دانشگاه عالی مدیریت تهران به عنوان دو مطالعه موردی از مدارس ایران، به بررسی برهم کنش درون و بیرون (فضای باز و بسته) و عوامل محیطی تأثیرگذار در تسهیل یا ایجاد محدودیت برای یادگیری غیررسمی بپردازد. سپس با توجه به متغیرهای به دست آمده در تحلیل کیفی، پرسش نامه ای با توجه به هدف تحقیق تنظیم و از 70 دانشجوی معماری خواسته شد که به این پرسش نامه پاسخ دهند. در آخر با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل کمی یافته ها پرداخته شد.
نتایج تحقیق نشان داده است که در معماری پردیس هنرهای زیبا بیشتر به شفافیت بصری-ادراکی و در معماری مدرسه عالی مدیریت بیشتر به شفافیت معنایی-مفهومی توجه شده است.