تمهیدی برای پاسخ به این مسئله که: چه کسی می تواند به مسئله دانشگاه بیاندیشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ «اولین ویژه نامه فرهنگ دانشگاهی و نهادینه شدن گفتمان علم»
34-53
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد تا با واکاوی مفاهیم تاریخی و بنیادین دانشگاه -از مفهوم افلاطونی آکادمی تا مفهوم دانشگاه کانتی- نشان دهد که (الف) چگونه این پدیده در تاریخ دانش بشری قوام یافته است؟ (ب) پدیده دانشگاه، ایده کدام یک از علوم بود؟ (ج) چه کسانی در چه سطوحی توان اندیشیدن به دانشگاه را دارند؟ مسئله ما(ایرانیان) در مقابل پدیده دانشگاه چیست؟ آکادمی، از آغاز تاریخ فلسفه، همواره جزء مهم ترین موضوعات قابل تأمل فیلسوفان بوده است. افلاطون، هم روش مواجهه علوم مختلف و هم تبیینِ سازوکار تربیت اجزاء مختلف جامعه را در درون آکادمی طرح اندازی کرد. در عصر جدید، مفهوم و جایگاه دانشگاه به مثابه پایگاه علم و نیز نحوه تعاملش با دیگر اجزاء جامعه، ریشه در مفهومِ افلاطونی آکادمی دارد. در قرن سیزدهم میلادی با تأثیر ارسطو و ارسطوئیان دانشگاه های آکسفورد، بولونیا و پاریس تأسیس می شود تا مسیر دانش قوام درخوری یابد. ما بر آنیم تا با بازخوانی مجدد از ایده آکادمی افلاطونی و مدرسه ای ارسطویی، ریشه های دانشگاه در عصر مدرن را که با اندیشه های کانت شکل یافته است، موردبررسی قرار دهیم؛ و نشان خواهیم داد که چگونه نقطه آغاز مفهوم دانشگاه، از کانت آغاز شد. و در انتها با تحلیل متافیزیک نا-آگاه درصدد خواهیم بود تا راه جدیدی را برای اندیشیدن به دانشگاه خودمان بگشایم.