سمیرا رویان

سمیرا رویان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

دلالت های معنایی بازنمایی اندام جدا از بدن در نقاشی پست مدرن ایران (پایان قرن چهاردهم خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازنمایی بدن بدن بدون اندام بدن قطعه قطعه اندام جدا از بدن نقاشی پست مدرن ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۵
مقدمه: در هنر پست مدرن، بدن به عنوان موضوع، رسانه و ابزار آفرینش هنری و هم به عنوان مکان تجربه و ادراک اثر هنری، مورد توجه قرار گرفت. متفکران علوم انسانی تعاریف رایج از بدن را به چالش کشیدند و هنرمندان معادل بصری آن را به تصویر درآوردند. یکی از گونه های پست مدرنیستی بازنمایی بدن در نقاشی، تصویرگری بدن های تکه تکه شده و اندام های جدا از بدن است. هدف پژوهش حاضر تبیین خاستگاه نظری ظهور اندام های جدا از بدن در نقاشی های دهه پایانی قرن چهاردم خورشیدی ایران و دلالت های معنایی این گسست تصویری است. در این پژوهش سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شود که مرجع تصویرگری اندام های بدون بدن در نقاشی های دهه نود ایران چیست و بازنمایی تصویری قطعه/ اندام در این آثار بر چه مضامینی دلالت دارد؟روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است که به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به داده های اسنادی انجام پذیرفته است. به این ترتیب از میان جامعه آماری- شامل نقاشی های هنرمندان ایرانی با موضوع بدن قطع شده یا اندام های جدا از بدن در دهه نود خورشیدی- نمونه هایی که مشخصه اصلی آن ها بازنمایی اندام های بدون بدن است، گزینش شده و براساس مبانی نظری پژوهش تحلیل شدند.یافته ها: مرکزیت زدایی از تمامیت بدن، در نمونه های پژوهش، ارجاعی به معلولیت، رنج و مرگ فیزیکی ندارد، بلکه نشانه ایست دال بر مفاهیم انتزاعی مانند تغییر و دگردیسی، به چالش کشیدن تعاریف کلاسیک درباره بدن، نقد اجتماعی، بیان حالات ذهنی و متافیزیکی انسان و یادآوری گذشته از دست رفته ای که تنها در حافظه حاضر است.نتیجه گیری: ظهور اندام های جدا از بدن در نقاشی دهه نود ایران متأثر از عقلانیت پست مدرنیستی و تغییر در نگرش انسان نسبت به جهان بیرون و درون است. نقاشان با آشنایی زدایی از شیوه های متعارف نمایش بدن فضایی برای نقد و به چالش کشیدن قالب های فکری از پیش تعیین شده و خلق مفاهیم جدید ایجاد می کنند که بازتابی از وضعیت انسان در عصر حاضر است.
۲.

دیرینه شناسی تحول صورت و محتوای نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیسم به پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۶
مقدمه: تصویرگری تاریخ ثبت تصویری واقع گرایانه یک رویداد تاریخی نیست، بلکه ابزاری برای بازتعریف یک رویداد تاریخی به واسطه رسانه تصویری است. در بازنمایی تصویری تاریخ، هم جزئیاتی که قابلیت بیان کلامی ندارند تصویرسازی می شوند و هم نگرش جوامع نسبت به ماهیت رویداد تاریخی نمایان می گردد. مطالعه آثار ژانر نقاشی تاریخی اروپا و آمریکا در خلال قرون ۱۸ تا دهه اول قرن ۲۱ میلادی نشان دهنده چندین دوره گذار و تحول است. این نقاط عطف را می توان در گذار از نئوکلاسی سیسم به مدرنیسم و مدرنیسم به پست مدرنیسم تشخیص داد. لذا هدف پژوهش حاضر تبیین چگونگی تحول نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیسم به پست مدرنیسم در نسبت با معرفت دوران است. مسأله این است که تغییر در نگرش جوامع نسبت به مفهوم تاریخ چه تحولی در شیوه بازنمایی تصویری تاریخ در ادوار یاد شده ایجاد کرده است.  روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است که به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات اسنادی است. بر این اساس، مصداق ها از جامعه آماری مشخص که بر مبنای تعریف نقاشی تاریخی در بازه زمانی مذکور محدود گردیده اند به روش انتخابی و بر مبنای معرف بودن در معیارهای مورد نظر گزینش شدند و با رویکرد دیرینه شناسی مورد تحلیل قرارگرفتند. دیرینه شناسی تصویر یک روش تحلیل تاریخی با تأکید بر «نقاط گسست» به جای «پیوستگی» و «تکرار» است.یافته ها: تحلیل ها نشان دادند که اسلوب و محتوای نقاشی تاریخی در گذار از نئوکلاسی سیم به مدرنیسم و مدرنیسم به پست مدرنیسم متحول شده است؛ به گونه ای که تصویرگری مضامین اسطوره ای و تاریخی مربوط به گذشته دور در نقاشی های اواخر قرن 18 میلادی جای خود را به تصویرگری رخدادهای معاصر دادند. در مدرنیسم هنری، سبک های تصویرگری تاریخ و در پست مدرنیسم موضوع و مخاطبان این ژانر تغییرات اساسی داشتند؛ همچنین کارکرد نقاشی تاریخی از اسطوره سازی و بزرگ نمایی یک رویداد تاریخی به عادی سازی و حتی به چالش کشیدن آن تغییر یافت.نتیجه گیری: تصویر گری تاریخ رابطه مستقیم با مفهوم تاریخ در ادوار مختلف داشته است. از آنجا که تا پیش از عصر روشنگری تاریخ یک چرخه تکرار شونده پنداشته می شد، در نقاشی تاریخی نیز ایده آل سازی و اسطوره سازی گذشته مشاهده می شود. در آستانه مدرنیته تاریخ سیر حرکت رویدادها به سمت نتیجه مشخص پنداشته می شد، ولی با فروپاشی انگاره پیشرفت روایت های تاریخی متکثر و موضعی اهمیت یافتند. همین رویکرد در سبک و موضوع نقاشی تاریخی این ادوار بازتاب یافته است.
۳.

جستاری در صورت و محتوای نقاشی اجتماعی-انتقادی دهه 90 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشی معاصر ایران هنر اجتماعی رویکرد انتقادی هنر به مثابه نقد آشنایی زدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۸
یکی از مهم ترین مؤلفه های هنر معاصر که آن را از هنر مدرن متمایز می سازد، خارج شدن از انحصار یک طبقه اجتماعی خاص و پرداختن به اقلیت ها و خرده فرهنگ هایی است که پیش از این امکان دیده شدن نداشتند. نقاشی معاصر ایران در جریان انقلاب اسلامی موفقیت چشمگیری در همراهی با جریان های اجتماعی به دست آورد و قابلیت های خود برای بر هم زدن نظم نمایشی را به اثبات رساند. با توجه به فراگیر شدن جریان هنر اجتماعی-  انتقادی در جهان و ضرورت مطالعه ویژگی های این جریان، هدف پژوهش حاضر تبیین مضامین اجتماعی بازتاب یافته در نقاشی دهه 90 ایران و چگونگی بازنمایی این مضامین در نقاشی ها بود. بدین منظور علاوه بر نقاشی های برگزیده جشنواره های ملی، مستندات گالری های خصوصی و صفحه شخصی هنرمندان برای یافتن آثاری منطبق با تعریف نقاشی اجتماعی بررسی شدند. شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، بحران هویت انسان معاصر و ضرورت بازنگری در نظام های تمایزگذاری اجتماعی، تخریب محیط زیست و پیامدهای ناشی از آن بر حیات انسان ها و ناامیدی فزاینده به واسطه ی از دست رفتن رفاه و معنویات، مهم ترین مضامین اجتماعی نقاشی این دهه هستند. هنرمندان در این آثار ضمن استفاده از المان های آشنا برای مخاطب به برهم زدن انگاره ی موجود پرداخته اند و در این راه از سوررئالیسم و دفرماسیون، کنار هم قرار دادن عناصر نامتجانس، استفاده از زبان کلامی در همراهی تصویر، ترکیب بندی نامتعارف و به هم ریخته، رنگ های تیره یا اکسپرسیو و سبک فردی استفاده کرده اند تا مخاطب را در حالتی از ابهام و تعلیق قرار داده و به تأمل در وضعیت موجود وادارند.
۴.

نشانه شناسی ارتباطات بینافرهنگی صفویان و گورکانیان با استناد بر آثار نگارگران مهاجر ایرانی در دربار گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارتباطات بینافرهنگی نشانه شناسی فرهنگی هنرمندان مهاجر نگارگری گورکانی صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۰
ایران و هند سابقه طولانی در تعاملات فرهنگی دارند، ولی مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان و نخبگان صفوی به دربار گورکانی در خلال قرن های دهم و یازدهم هجری، نقطه عطفی در تاریخ این ارتباطات فرهنگی به شمار می رود. اهمیت این تعاملات فرهنگی در بهره گیری از زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار گورکانی و انتقال کانون نوآوری های ادب فارسی از ایران صفوی به هند گورکانی به وضوح نمایان است. بر مبنای این پیشینه موجود، هدف پژوهش حاضر آن است که با واکاوی ویژگی های سبکی و عناصر بصری آثار نگارگران ایرانی در دربار گورکانی و پیگیری سیر تحول سبک و نقش مایه ها در آثار این هنرمندان و پروژه های تحت نظارتشان، به تبیین جایگاه هریک از فرهنگ های دخیل و قابل رؤیت در این آثار بپردازد. بر این اساس نمونه های پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این رویکرد، نگارگری دربار گورکانی به عنوان «متن بینافرهنگی» و فرهنگ گورکانی به عنوان مرکز یا به عبارتی «خویشتن» در نظر گرفته شدند، درحالی که فرهنگ ایرانی و فرهنگ هندو «دیگری» محسوب گشتند. نتیجه آنکه گورکانیان با آرمانی سازی فرهنگ فارسی که در آن زمان مقبولیت و جایگاه خاصی در جهان اسلام داشت، سعی داشتند بر تمایز خود با فرهنگ دیگری هندو تأکید کنند. این فرایند به جذب کامل فرهنگ فارسی و طرد کامل دیگری هندو در نگارگری گورکانی منجر نشد تا آنجا که به رغم غلبه عناصر و ترکیب بندی های ایرانی، نگارگری گورکانی بسیار طبیعت گراتر از همتای پارسی اش می باشد. نگارگری گورکانی یک متن بینافرهنگی است که در آن فرهنگ ایرانی و به تبع آن فرهنگ مغولی (به واسطه همزادپنداری خودش با فرهنگ ایرانی) در مرکز و فرهنگ هندو در حاشیه است، ولی این متن هویتش را از جابه جایی مداوم مرزهای مرکز و حاشیه می گیرد.
۵.

نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت فوکو تبارشناسی دیرینه شناسی رؤیت پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۸ تعداد دانلود : ۹۰۱
«رؤیت پذیری» به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی تحلیل های فوکو جایگاه ویژه ای در اندیشه وی دارد. تأکید او بر رؤیت پذیری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل گیری علوم، و همچنین یکی از تکنولوژی های قدرت، نشان دهنده این اهمیت است. استناد بر توصیفات تجسمی در تحلیل های فوکو سبب شده است که بسیاری از مفسران وی را فیلسوفی دیداری بدانند، ولی از دیگر سو، افشاگری او درباره جایگاه نگاه در اعمال قدرت، برخی دیگر را بر آن داشته است که وی را مخالف بینایی محوری بینگارند و استدلال کنند که فوکو از نگاه علیه نگاه استفاده کرده است. این مقاله، ضمن معرفی جایگاه نگاه و رؤیت پذیری در آثار فوکو، سعی دارد تصویر دقیقی از نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه وی ارائه دهد. بدین منظور، علاوه بر توصیف مفاهیم رویت پذیری و قدرت نزد فوکو، به تحلیل مقولات مرتبط با این مفاهیم در آثار دیرینه شناسانه و تبارشناسانه وی می پردازیم. ما نشان خواهیم داد که قدرت، از یک سو، پدیدآورنده رؤیت پذیری هاست و از دیگر سو، رؤیت پذیری ها هستند که به نوبه خود امکان شناخت قدرت، اعمال آن و حتی مداخله در آن را فراهم می آورند. قدرت، چه در جوامع سلطنتی و چه در جوامع مدرن از رؤیت پذیری بهره برده است؛ گاهی با نمایش شکوه خود، گاهی با پنهان شدن و گاهی با نظارت. فوکو با تأکید بر رؤیت پذیری های ادوار مختلف و نسبت آن ها با قدرت، قصد دارد نشان دهد که همه راه های رؤیت پذیری در آن واحد ممکن نیست و در آنچه می توانیم ببینیم محدودیت هایی وجود دارد.
۶.

ارزیابی دیوارنگاری معاصر تهران از دیدگاه مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تهران مخاطب نقاشی دیواری دیوارنگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۷۴
در این مقاله، نقاشی دیواریهای شهر تهران با توجه به ویژگی های نقاشی دیواری،روابط زیباشناسانه و کارکرد آن در ارتباط با محیط و اهداف اجتماعی، تاریخی و ...، از دیدگاه مخاطبین مورد ارزیابی قرار گرفته اند. از آنجا که اثر دیواری با مخاطب رابطه ای قطعی و تعاملی دو سویه دارد؛ لذا دیوارنگاری در هر محیطی، از یک سو باید نمایشگر فرهنگ و عقاید مردم در فضای هارمونیک با معماری همان محیط باشد و از سوی دیگر، به علت وجهه همگانی این آثار، توفیق آنها وابسته به ادراک و دریافت مردم و مخاطبین اثر میباشد. بنابراین، ارزیابی مثبت یا منفی یک دیوارنگاره شهری، علاوه بر زیباشناختی آن نسبت به محیط و معماری، در گرو عکس العمل و میزان استقبال مخاطبین اثر است. با این مفروضات، مقاله حاضر به بررسی کارکرد کیفی آثار دیواری تهران(دهه70) در ارتباط با مخاطبین پرداخته است. بدین منظور پرسشنامه ای جهت ارزیابی دیوارنگاره ها از دیدگاه مخاطبین تهیه شد، که نتایج آن در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی این نتایج، نکات قابل توجهی را در ارتباط با روند دیوارنگاری معاصر نمایان ساخته است، که با استناد به آن میتوان راهکارهای مناسبی در خصوص ساختار بصری شهر و حقوق دیداری مخاطبین ارایه نمود.
۷.

بررسی دیوار نگاری معاصر تهران ( قبل و بعد از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷۲ تعداد دانلود : ۱۲۱۴
در مقاله حاضر دیوارنگاری شهر تهران در دوره معاصربه لحاظ تغییرات کیفی و بنیادین مورد مطالعه قرار گرفته است. دیوارنگاری شهری در تهران با تغییرات ساختارشهری و روند مدرنیزاسیون در دوره پهلوی شکل گرفت. عموم دیوارنگاره ها ی این دوره رویکردی صرفاً تزیینی دارند، اما آثار این دوره علی رغم تکنولوژی مناسب از هماهنگی با مخاطب برخوردار نمی باشند. با پیروزی انقلاب، دیوار نگاری در فضای عمومی شهر گسترش چشمگیری یافت، دیوارنگار ه های این دوره علی رغم تنوع در شیوه اجرا شدیداً پیام گرا و تبلیغی می باشند. این هدف عام در آثار دیواری پس از انقلاب موجب شد تا اساسی ترین ویژگی های دیوار نگاری یعنی هماهنگی با دیوار و محیط همچون گذشته به فراموشی سپرده شود. این روند در سال های پس از جنگ مورد بازبینی هنرمندان قرار گرفت، و از آغاز دهه 80 رویکردی پژوهشی در دیوار نگاری معاصر ایران شکل گرفت، که تأثیرات مثبت آن در تعامل با فضای شهری و معماری مشاهده می شود. تحقیق حاضر ضمن مقایسه دیوارنگاره های این دو مقطع زمانی، دلایل ضرورت رعایت مبانی هنر دیوارنگاری ( زیبا شناختی، تکنولوژی و استراتژی) را در خلق آثار بدیع و هماهنگ با شرایط زمانی، محیط و مخاطب را مورد بررسی قرار می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان