آرزو شیدایی

آرزو شیدایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تأثیر هژمونی فرهنگی بر بینامتنیت پسااستعماری در داستان های "الماس ها ابدی اند"، اثر ایان فلمینگ و "بریق الماس"، اثر نبیل فاروق با تکیه بر نظریه هومی بابا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هژمونی فرهنگی بینامتنیت پسااستعماری ژانر جاسوسی جایگشت الماس ها ابدی اند بریق الماس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 759 تعداد دانلود : 631
بینامتنیت پسااستعماری نظریه نوین بینامتنی است که هدف آن تحلیل روابط بینامتنی متون کشورهای استعمارشده با متون غربی و میزان تأثیرپذیری از آن است. هسته مرکزی این مطالعات را هژمونی فرهنگی تشکیل می دهد. نظریه پردازان پسااستعماری معتقدند استعمارگران با القای فرهنگ غرب به عنوان فرهنگ برتر، کشورهای فرودست را رضایت مندانه به اطاعت از خود وامی دارند و متن ها به عنوان یک رسانه مهم نقش اساسی در این زمینه دارند. بریق الماس نبیل فاروق نمونه ای از داستان عربی در ژانر جاسوسی است که شواهد بیانگر برگرفتگی آن از یک داستان انگلیسی به نام الماس ها ابدی اند است. پژوهش حاضر تلاش نموده تا با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه پسااستعماری هومی بابا به چگونگی ایجاد رابطه توسط نویسنده آن به عنوان سوژه استعمارزده با متن غربی بپردازد. نتایج حاصل حاکی از آن است که اولاً در رابطه برگرفتگی این داستان تغییر و جایگشت جدی بر تقلید غلبه دارد؛ ثانیاً اقتباس این مؤلف شرقی از سبک جاسوسی غربی آگاهانه بوده و نه تنها منجر به تقلید کورکورانه نشده، بلکه عاملی گشته برای به رخ کشیدن توان او در تولید متون جدید همراه با حفظ فرهنگ عربی و دعوت دیگر فرهنگ ها به پیوند و احترام به انسانیت فارغ از رنگ و نژاد. 
۲.

تحلیل نحوه بازنمایی کلیشه های جنسیتی در داستان "زوجه أحمد" اثر احسان عبدالقدوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازنمایی کلیشه جنسیت احسان عبدالقدوس زوجه أحمد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 450 تعداد دانلود : 920
رسانه ها به عنوان ابزار ارتباط، همواره اهمیت کلیدی در تأثیر بر افکار عمومی دارند و برای رسیدن به این منظور از شگردهای گوناگونی استفاده می کنند. یکی از این شیوه ها بازنمایی واقعیت یا عرضه آن به گونه ای است که مخاطب را برای پذیرش واقعیت از دریچه نگاه آن رسانه اقناع نماید. تکرار و تعمیم بازنمایی منجر به کلیشه سازی یا ساخت تفکر قالبی درباره یک موضوع یا گروه خاص در ذهن مردم جامعه می گردد. کتب ادبی هر کشوری نیز به عنوان یک رسانه که هدف آن اقناع مخاطب است، کمابیش درگیر کلیشه های مثبت یا منفی است که از جانب جامعه به نویسنده القا شده است و او نیز در یک کنش متقابل مروّج این تفکرات قالبی می باشد. پژوهش حاضر تلاش نموده است تا با استفاده از روش تحلیلی، توصیفی به واکاوی کلیشه های جنسیتی موجود در کتاب «زوجه أحمد»، اثر «احسان عبدالقدوس» بپردازد. هدف این جستار ارائه خوانشی ارتباط محور از این متن ادبی و بررسی میزان بهره گیری این نویسنده برجسته مصری از کلیشه های مربوط به جنسیت برای انتقال اندیشه هایش می باشد. دستاورد حاصل از این تحلیل نشانگر آن است که وی در این داستان تلاش نموده است تا با ساخت شخصیت کلیشه ای از یک زن موفق، نقش های زن و مرد را به صورت انگاره های قالبی به مخاطب القا نماید. این داستان در حقیقت پاسخی به نظریات افراط گونه مکتب فیمینیسم است که تمامی کلیشه های جنسیتی را عامل ظلم به زن و تضییع حقوق او می داند.
۳.

قاعده افزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفت وگو در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: برجسته سازی قاعده افزایی چندصدایی فعل قال الگوی گفتگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 916 تعداد دانلود : 677
قرآن هرچند که یک کتاب دینی و ایدئولوژیک است، اما تنها کارکرد ارجاعی ندارد. در رساندن محتوا به مخاطبانش از قدرت زبان نهایت بهره را برده و موجب نزدیک شدن آن به زبان شعری و ادبی شده است. حال این سؤال پیش می آید که این زبان ادبی به چه شکل در قرآن آمده است؟ قرآن برای رسیدن به هدفش که تأثیر و جلب نظر مخاطب می باشد، سبک ادبی منحصر به فردی دارد که تابع نظم شعر نیست، ولی از قواعد زبان شعری و نظام آن برخوردار است. با توجه به آرای صورتگرایان که برای بررسی زبان ادبی به تمایز دو فرایند خودکاری و برجسته سازی زبان معتقدند، زبان قرآن نیز صرفاً به بیان موضوع نمی پردازد، بلکه برای رساندن محتوای معین سعی دارد که در شیوه بیان خود، با بهره گیری از زبان ادبی، دریافت مدلول را به تأخیر بیندازد که این امر، ذهن خواننده را درگیر نموده و موجب گسترش معنا می شود. این فرایند به وسیله تکرار، موجب قاعده افزایی و برجسته سازی در کلام می گردد. در این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، سعی بر آن است که برجسته سازی فعل «قال» و مشتقات آن از طریق تکرار بررسی شود. این فرایند همگام با متن پویای جامعه ای که طالب تفکر و تأمل است، راه را برای دیالوگ، چندصدایی و تفاهم هموار می کند. در واقع بسامد بالای فعل «قال» و مشتقاتش (1717 بار) در ساختار قرآن و برجسته شدن این کلمه در برونه زبان، چنان قدرتی به درونه زبان بخشیده است که قادر به تحلیل ساختار است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان