رویکرد تفسیری بازتابیده در روایات متهمان به غلو(مقاله علمی وزارت علوم)
در منابع رجالی متقدم شیعه راویانی زیسته در چهار سده نخست هجری متهم به غلو شدهاند. مضمون شماری از روایات اینان تفسیر قرآن کریم به نقل از ائمه شیعه (ع) است. می توان روایات تفسیری ایشان را ضمن آثار حدیثی مختلف بازیافت. عالمان شیعه انتساب غلو به همه این شخصیت ها را برنتابیده اند. بااین حال، باید احتمال داد که گاه اتهام این راویان به غلو نتیجه مضامینی باشد که نقل می کرده اند. چه بسا بخشی از مضامینی که سبب اتهام این راویان به غلو شده باشد همان ها باشد که در روایات تفسیری شان بازتابیده است. برای آزمون این احتمال باید با مرور روایات تفسیری منقول از این متهمان به غلو دریابیم آیا اشتراک رویکردی در تفسیر قرآن دارند یا نه؛ و اگر چنین اشتراک رویکردی هست، آیا می تواند روش تفسیری ایشان را از نگرش های عامه شیعیان متمایز کند یا نه. مطالعه کنونی هم چون گام نخست از بررسی این مسئله کوششی برای پاسخ گویی به پرسش اول است. بدین منظور، با پذیرش این مبنا که منقولات هر راوی نتیجه گزینشگری او، و نشان دهنده بینش های او ست، با مرور روایات تفسیری متهمان به غلو خواهیم کوشید دریابیم کدام گونه های فهم متن را در تفسیر خود بازتابانده اند و از آن میان نیز کدام گونه ها نمود و بازتاب گسترده تری دارد. در این مطالعه بناست از این فرضیه دفاع شود که مبانی تفسیری متهمان به غلو تمایز معناداری با نگرش های دیگر عالمان شیعه متقدم ندارد؛ اما احتمالاً بتوان رابطه معناداری میان گرایش به غلو با کاربرد برخی تکنیک های تفسیری که ونزبرو از آن ها سخن گفته بود یافت.