اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های مقابله ای و نگرانی های تصویر بدنی در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (اسفند) ۱۴۰۱ شماره ۱۲۰
۲۵۱۸-۲۵۰۱
زمینه: سبک های مقابله ای ناکارآمد و نگرانی درباره تصویر بدنی از جمله مؤلفه هایی هستند که بر روی افراد چاق دچار اختلال پرخوری تأثیر می گذارند و منجر به رفتارهای ناسالم خوردن می شوند. با این وجود مداخلات عمیق روانشناختی که بر روی این مؤلفه ها تمرکز کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه طرحواره درمانی، درمان یکپارچه، عمیق و کارآمدی است سؤال پژوهش حاضر این است که آیا این مداخله می تواند بر سبک های مقابله ای و نگرانی تصویر بدنی در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری تأثیرگذار باشد؟ هدف: هدف پژوهش اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های مقابله ای و نگرانی های تصویربدنی در افراد چاق مبتلابه اختلال پرخوری بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با ساختار تک آزمودنی شامل خط پایه، مداخله و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان چاق مبتلا به پرخوری مراجعه کننده به یک کلینیک لاغری شهر تهران در سال های 1401-1400 بود. نمونه پژوهش را هشت نفر از زنان چاق تشکیل داده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه جبران افراطی یانگ و رای (1994)، پرسشنامه اجتناب یانگ و رای (1994)، پرسشنامه نشانه های اختلال خوردن فیربورن (2008) و مصاحبه نیمه ساختاریافته و پروتکل طرحواره درمانی (سیمپسون، 2018) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی و شاخص تغییرات معتبر و نمودار روند استفاده شد. یافته ها: شاخص های درصد بهبودی، درصد داده های ناهمپوش و شاخص تغییرات معتبر در متغیر اجتناب برای شرکت کنندگان دوم، چهارم، ششم، هفتم و هشتم؛ در متغیر جبران افراطی برای شرکت کنندگان چهارم، ششم، هفتم و هشتم و در متغیر نگرانی های بدنی تمام شرکت کنندگان دارای بهبود چشمگیری در مرحله ی مداخله و پیگیری بودند (دارای RCI بالاتر از 1/96 بودند) که این نشان دهنده ی اثربخشی و ثبات نتایج طرحواره درمانی است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی بر سبک های اجتناب و جبران افراطی و نگرانی های تصویر بدنی پیشنهاد می گردد علاوه بر توجه به مؤلفه های جسمانی در درمان افراد چاق مبتلا به پرخوری به مؤلفه های روانشناختی از نوع طرحواره های ناسازگار و سبک های مقابله ای برخاسته از آن ها نیز توجه شود. شماره ی مقاله: ۱۱