محمد عبدالخانی

محمد عبدالخانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

The Rise of the Military and the Prospects of Politico-Economic Developments in Egypt(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: bureaucratic authoritarianism Egypt Guillermo O'Donnell Military political economy Political system

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۳۶۰
Although the 2011 uprisings in Egypt led to the fall of Hosni Mubarak, they have not yet been able to change the nature of the country’s political system. A year after the country’s first non-military president took office, Egypt’s political situation became more or less similar to the way it had been before 2011. The structure of the relationship between the state and the society in Egypt, highly affected by vast military influence, could be explained through Guillermo O'Donnell’s model of “Bureaucratic Authoritarianism”. The Islamists’ weakness in establishing a powerful government granted a proper excuse for the military to obtain direct rule over the country through a modern 21st-century coup d’état. The basis for legitimizing this move, in addition to the Islamists’ weakness, was the claim that the 2011 coup d’état had the same public support as the 1952 coup d’état. Consequently, the military enacted legal mechanisms and introduced a presidential candidate who ultimately won the elections, giving back the military its previous position. It seems that the military authoritarian government in Egypt would enjoy relative legitimacy by focusing on providing economic and political stability, while paving the way for preserving its own long-term politico-economic interests. Therefore, it is likely that if the status quo– which relies upon widespread repression of the Islamists and the weakness and passivity of the liberal movements– is maintained, the authoritarian military rule over Egypt will continue.
۲.

فردوسی و نقد "منازعه درونی" در سپهر اندیشه ایرانی بر اساس نظریه هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر

تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۹
شاهنامه فردوسی درنگاه اغلب شارحان، روایتگر جنگهای گوناگون و مزمن ایران با دشمنان بیرونی است. اما اگر به اعتبار سخن فردوسی دو پیامدِ نگارشِ شاهنامه را «وحدت بخشی»و«آگاه سازی» تعریف کنیم، درتفسیری جدید می توان فردوسی را درمقام روایتگری ناقد دید که در پسِ روایت های شاهنامه به طرح مساله «منازعه درونی منتهی به فروپاشی ایران» می پردازد. هدف این مقاله بررسی «منازعه درونی» در ایران و نقد آن در شاهنامه است. بدین ترتیب مساله اصلی این است که:«منازعه درونی» به عنوان مساله ایران در اندیشه فردوسی چگونه درشاهنامه مطرح است؟ براساس یافته پژوهش و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون و نظریه هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر، شاهنامه درعین حال که طیف وسیعی از ایده هاست، درکلیت خود به طرحی انتقادی از الگوی کنش ایرانی معطوف به منازعه دست می دهد که در پسِ نبردهای حماسی و اسطوره ای پهلوانان مساله از هم گسیختگی هویت را در اثر منازعه های مداوم و رقابت های خشونت آمیز اقوام و خاندانهای ایرانی مطرح می کند. بنابراین و در چارچوب نگاه انتقادی فردوسی به پدیده منازعه درونی درتاریخ ایران، نتیجه این بررسی ضمن آشکار ساختن خطای فهم تاریخی، به دست دادن تفسیر جدیدی از اندیشه فردوسی درجهت فهم کنونی مساله است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان