بررسی متغیرهای تبیینی در رهیافت سیاسی انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
انقلاب نقطه عطفی در تاریخ بشری است که به صورت دگرگونی های سریع و بنیادین اتفاق می افتد؛ به طوری که در مدت کوتاهی چارچوب و ساختارهای موجود در جامعه -به ویژه ساختار سیاسی آن- دگرگون می شود. تبیین انقلاب ایران نیز به عنوان یکی از پدیده های سیاسی مهم در اواخر قرن بیستم با رهیافت های متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. نویسنده این مقاله سعی دارد با رهیافت سیاسی، متغیرهای ملی و فراملی مؤثر در وقوع انقلاب 57 را بررسی کند و مانند یکی از رویکردهای رایج در حوزه تبیین انقلاب، گونه های مختلف این رهیافت را بررسی کند. سؤال اصلی مقاله: متغیرهای ملی و فراملیِ سیاسیِ مؤثر در وقوع انقلاب اسلامی 1357 کدام اند؟ برای انجام پژوهش از روش تحلیلی و مطالعات اسنادی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای ساختار استبدادیِ نظام سیاسی (شخصی بودن قدرت، فقدان آزادی سیاسی، سرکوبگری)، فساد دستگاه اداری–سیاسی (ارادت پروری و غیرِرسمی بودن روابط، فساد مالی و اخلاقی)، خنثی سازی و ناکارآمدی ارتش، توسعه نامتوازن سیاسی-اقتصادی، و وابستگی شاه به آمریکا در شکل گیری و تسریع انقلاب اسلامی نقش مؤثری داشتند